مقاله «قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد خونَجي»
مقاله «قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد خونَجي» در نشريه فلسفه سال ۳۸ پاييز و زمستان ۱۳۸۹ منتشر شد. اين مقاله، به دليل اعمال نظرات داوران نشريه، بيش از اندازه فشرده شد و اين مسئله شايد اطناب مملّ موجود در نسخه اصل را از ميان برداشته باشد اما بي گمان آن را به ايجاز مخلّ دچار ساخته است. از اين رو، مقاله ارسالي به نشريه را نيز پيوست مي كنم كه اگر مقاله منتشر شده ابهامي داشت به كمك اصل مقاله ابهام زدايي شود.
چکیده:
افضل الدين خونَجي، با تقسيم هر يك از عقد الوضع و عقد الحمل به خارجي و حقيقي، عقدهاي خارجي را به صورت وصفي و عقدهاي حقيقي را به سه صورت بسيط، اضافي و شرطي بيان ميكند. از آنجا كه موصوف و صفت را در منطق جديد غالبا معادل تركيب عطفي ميدانند، به نظر ميرسد كه عقدهاي خارجي را بايد به صورت تركيب عطفي تحليل كرد. عقدهاي حقيقي را نيز دست كم به سه صورت بسيط، شرطي تابعارزشي و شرطي ربطي ميتوان تحليل كرد. روابطي كه خونَجي ميان انواع قضاياي حقيقيه و خارجيه بيان كرده است در بيشتر موارد با تحليل عقدهاي حقيقي به صورت بسيط و در مواردي با تحليل آنها به شرطي مادي و در مواردي ديگر با تحليل آنها به شرطي ربطي مطابقت دارد. او همچنين، در مواردي به تعهد وجودي در موجبه كليه استناد ميكند و در مواردي آن را وامينهد. از اين همه، نتيجه گرفتهايم كه خونَجي در همه موارد بر يك تحليل ثابت استوار نبوده و تحليلهاي گوناگون را با هم درآميخته است.
واژههاي كليدي:
قضيه حقيقيه، قضيه خارجيه، عطفي، شرطي مادي، شرطي ربطي، تعهد وجودي.