سخنرانی آقای ساجد طیبی با عنوان «عاملیت و نمایگی؛ در دفاع از دیدگاه رایج»

سخنرانی‌های فلسفی – پاییز 1395
گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس تهران


عاملیت و نمایگی؛ در دفاع از دیدگاه رایج
ساجد طیبی
پژوهشگاه دانشهای بنیادی

استدلال‌هایی که جان پری، دیوید لوئیس، و دیگران در دهه‌ی ۷۰ قرن گذشته میلادی ارائه کردند، اغلب فیلسوفان را متقاعد کرده است که باورهای نمایه‌ای، یعنی باورهایی که عموماً با جملاتی حاوی نمایه‌ای‌هایی نظیر «من» و«اکنون» بیان می‌شوند، و به طور مشخص باورهای اول‌شخص، نقشی اساسی غیرقابل حذف در توضیح عاملیت ایفا می‌کنند. بنابراین، می‌توان گفت، مطابق دیدگاه رایج، بدون نمایگی عاملیتی در کار نخواهد بود.

هرمن کپلن و جاش دِوِر اخیراً در فصل سوم از کتاب نمایگی غیر اساسی: در باب عدم اهمیت فلسفی منظر و اول شخص، برضد این دیدگاه رایج استدلال کرده‌اند. آنها ادعا می‌کنند که استدلال‌های ارائه‌شده در آثار پری و لوئیس برای نشان دادن درستی دیدگاه رایج ناکارآمداند.

هدف من در این مقاله این است که، با بازسازی‌ای دقیق از استدلال جان پری، نشان دهم که نقد کپلن و دور بر پری مبتنی بر خوانشی نادرست از استدلال پری است. استدلال خواهم کرد که در صورتی که خوانش من از استدلال پری درست باشد، نقد آنها قابل بازسازی بر ضد پری نخواهد بود.

تلاش می‌کنم از رهگذر این دفاع از استدلال پری، پرتویی بیفکنم بر درک درست از نمایگی و اهمیت آن در توضیح عاملیت. 

زمان: دوشنبه 1 / 9 / 1395 ساعت 10 - 12
مکان: دانشکده‌ی علوم انسانی، سالن شهدای گمنام

رساله‌خوارها در دانشگاه

گفت‌وگو با دکتر هدایت علوی‌تبار پیرامون جایگاه نگارش پایان‌نامه در آموزش عالی

سیستم آموزش، فرآیندی از پیش تعیین شده است که بسیاری از ما بدون آنکه نقشی در آن داشته باشیم، مهره‌هایی هستیم که وارد مقاطع گوناگون آن می‌شویم. برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در مورد ما از بالا صورت می‌گیرد و بنابراین در اکثر اوقات به درستی وظایف و تکالیف خود را در این سیستم نمی‌شناسیم و در رابطه با لزوم کنش‌هایی که انجام می‌دهیم آگاهی نداریم. این ناآگاهی از وظایف، تکالیف و چرایی انجام امور در کنار نقایص ساختاری سبب شده است تا سیستم آموزشی نتواند مهره‌های کارآمدی در اختیار داشته باشد و به اهدافی که از پیش برای خود تعریف کرده است دسترسی پیدا کند. دکتر هدایت علوی تبار در این گفت‌وگو به پرسش‌های «دنیای اقتصاد» در رابطه با شرایط نگارش‌پایان‌نامه در ایران پاسخ داده‌است و به تبیین نقش‌ها، انتظارات، کنش‌ها و نقصان‌های موجود در این رابطه پرداخته‌اند. دکتر علوی تبار استادیار گروه فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی(ره) است و پیش‌تر نیز در مقاله‌ای به آسیب‌شناسی عملکرد استادان در زمینه نگارش پایان‌نامه پرداخته است. با وی گفت و گویی در باب «پایان نامه» انجام داده ایم که در ادامه می آید: 

پیش از آنکه وارد بحث آسیب شناسی شویم، شاید بهتر باشد در رابطه با ماهیت پایان‌نامه پرسش کنیم، اساسا نقش، جایگاه و اهمیت نگارش پایان‌نامه در نظام آموزش عالی کجا است؟

ابتدا باید اشاره کنم که پرداختن روزنامه «دنیای اقتصاد» به موضوع پایان‌نامه کاملا مناسب و به‌جا است، زیرا امروزه در کشور ما پایان‌نامه بیش از آنکه فعالیتی علمی باشد فعالیتی اقتصادی است. اما در پاسخ به این پرسش باید بگویم بخشی از نظام دانشگاه ما به آموزش اختصاص دارد. در این بخش استادان مطالبی را در کلاس به دانشجویان می‌آموزند اما از آنجا که واحدهای دانشگاه محدود است و این واحدها نیز در نیمسال‌هایی ارائه می‌شوند که از لحاظ زمانی محدود هستند اگر قرار باشد دانشجو به آنچه در کلاس آموزش داده می‌شود اکتفا کند مطلب چندانی عایدش نمی‌شود. به همین دلیل است که استادان در کلاس‌های خود به دانشجویان تحقیق می‌دهند و دانشجویان تحصیلات تکمیلی ملزم هستند برای فارغ‌التحصیل شدن پایان‌نامه بنویسند. بنابراین هدف از نگارش تحقیق یا پایان‌نامه این است که دانشجویان با منابع آشنا شوند و به تدریج توانایی استنباط مطلب را از منابع گوناگون به دست آورند. در این صورت آنان می‌توانند از طریق پژوهش به مطالبی که در کلاس درس آموخته‌اند بیفزایند.

انتظاری که معمولا از یک دانشجو درون نظام آموزشی در رابطه با نگارش پایان‌نامه وجود دارد چیست و دانشگاه چه امکاناتی را در این رابطه در اختیار او قرار می‌دهد؟

انتظار نظام آموزشی مشخص است. نظام آموزشی مایل است که دانشجو پایان‌نامه‌ای با کیفیت مطلوب ارائه دهد. اما باید دید امکاناتی که در اختیار دانشجو قرار می‌دهیم متناسب با انتظاراتی که از او داریم هست یا نه. امکاناتی که در ایران در اختیار دانشجو قرار می‌گیرد واقعا محدود است. این امکانات در حد استفاده از کتابخانه دانشگاه و از طریق طرح غدیر، استفاده از کتابخانه سایر دانشگاه‌ها است. با توجه به اینکه بیشتر منابع برای نگارش پایان‌نامه (به ویژه پایان‌نامه دکترا) به زبان خارجی است و بسیاری از آنها در کتابخانه‌های داخل کشور یافت نمی‌شود دانشجویان از این جهت دچار مشکل هستند. امکانات دانشگاه‌های ما از این جهت قابل قیاس با دانشگاه‌های معتبر جهان نیست. این دانشگاه‌ها با برخی از سایت‌های پژوهشی قرارداد دارند. دانشجو برای نوشتن پایان‌نامه یا هر تحقیق دیگری ابتدا به یکی از این سایت‌ها مراجعه و موضوع تحقیق خود را جست‌وجو می‌کند.

سایت همه منابع را درباره آن موضوع اعم از کتاب، مقاله، فیلم، پایان‌نامه، مصاحبه و غیره فهرست می‌کند، فهرستی که به‌صورت‌های گوناگون و براساس نیاز دانشجو قابل تنظیم مجدد است. در مرحله بعد دانشجو هر کدام از منابعی را که لازم دارد به کتابخانه دانشگاه سفارش می‌دهد و دانشگاه موظف است همه آن منابع را به‌صورت رایگان برای او فراهم کند. اگر برخی از این منابع در داخل کشور موجود نباشند دانشگاه باید از خارج آنها را تهیه کند. من پایان‌نامه دکترایم را در کشور کانادا نوشتم اما بسیاری از منابع را از دانشگاه‌های آمریکا برایم آوردند. نکته جالب سرعت عمل در تهیه منابع است. منابع داخل آن کشور ظرف چند روز و منابع خارج کشور ظرف حداکثر دو هفته در اختیار دانشجو قرار داده می‌شود. این قبیل دانشگاه‌ها برای هر پژوهشگری حکم بهشت را دارند زیرا هر آنچه برای پژوهش لازم دارند در اختیارشان قرار داده می‌شود.

یکی دیگر از امکاناتی که در اختیار دانشجویان دکترا در کشورهای پیشرفته قرار می‌گیرد سفر مطالعاتی به کشوری دیگر است. در کشور ما نیز از سال‌های دور این امکان برای دانشجویان دکترا فراهم بوده است اما به جای آنکه هر چه به جلو می‌رویم این سفرها تسهیل شود تا تعداد بیشتری از دانشجویان امکان استفاده از آن را داشته باشند، در جهتی معکوس در حرکتیم و در سال‌های اخیر قوانین دست و پاگیری در این زمینه وضع شده است. همچنین حمایت‌های مالی که دانشگاه‌های معتبر دنیا از دانشجویان، به ویژه در مقطع دکترا، می‌کنند بسیار بیشتر از دانشگاه‌های ما است.

چه فاصله‌ای میان فارغ‌التحصیل از یک رشته آموزشی و یک متخصص وجود دارد و این خلأ احتمالی از کجا ناشی می‌شود؟

اگر بحث را به حوزه علوم انسانی محدود کنیم باید گفت که اغلب فارغ‌التحصیل‌های این حوزه در رشته‌های خود متخصص نیستند. این امر علل گوناگونی دارد که به علت مجال اندک این مصاحبه فقط به یکی از مهم‌ترین آنها، یعنی سهل‌گیری در نظام آموزشی کشور اشاره می‌کنم. در گذشته گفته می‌شد که دانشگاه‌های ‌ما مانند قیف هستند که یک سرش، یعنی ورود به دانشگاه، تنگ و سر دیگر آن، یعنی خروج از دانشگاه، گشاد است. این قیف امروزه به علت پذیرش انبوه دانشجو به استوانه تبدیل شده که هر دو سرش گشاد است. در دانشگاه‌های ما، برخلاف دانشگاه‌های معتبر در کشورهای پیشرفته، سخت‌گیری‌های لازم برای اینکه دانشجو به متخصص تبدیل شود وجود ندارد. کار ما در دانشگاه بیشتر شبیه «سری دوزی» است و تصور می‌کنیم که باید هر چه سریع‌تر دانش‌آموز را به دانشجو و دانشجو را به فارغ‌التحصیل تبدیل کنیم. در کشورهای پیشرفته بسیاری از کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند نمی‌توانند مسیر دشوار تحصیل را به پایان برسانند اما در کشور ما دانشجو می‌تواند تقریبا هیچ چیز یاد نگیرد و فارغ‌التحصیل نیز بشود. البته بسیاری از دانشجویان از این موضوع ناراحت نیستند زیرا به دانشگاه نیامده‌اند تا چیزی یاد بگیرند و متخصص شوند بلکه آمده‌اند تا فارغ‌التحصیل شوند.

رابطه بین استاد و دانشجو را در فرآیند نگارش پایان‌نامه تا چه میزان تابعی از تلاش برای توسعه دانش می‌دانید؟

دانشجویانی که با انگیزه علمی وارد دانشگاه شده‌اند معیارشان در انتخاب راهنمای پایان‌نامه سواد استاد است. می‌توان انتظار داشت که اینگونه پایان‌نامه‌ها کمکی به توسعه دانش بکنند. ولی دانشجویانی که هدفشان صرفا گرفتن مدرک است و متاسفانه باید اذعان کرد که اکثریت را تشکیل می‌دهند جذب استادانی می‌شوند که سخت‌گیری نمی‌کنند و دانشجو می‌تواند به راحتی پایان‌نامه‌ای کم‌مایه را با نمره بالایی بگذراند. به همین علت بازار استادان سهل‌گیر گرم است و در خط تولید فارغ‌التحصیل به کار مشغولند.

به نظر شما شرایط کنونی نگارش پایان‌نامه بیشتر ناشی از نقص قانون و ضعف نهادهای تصمیم‌گیری است یا عملکرد دانشگاهیان؟

هر دو عامل موثر هستند. من عملکرد استادان را در زمینه پایان‌نامه در مقاله‌ای که سال گذشته در همین ایام به چاپ رسید آسیب‌شناسی کردم. در اینجا به اختصار به برخی از قوانین نادرست می‌پردازم: در گذشته مجموع تدریس موظف، تدریس اضافی و راهنمایی و مشاوره پایان‌نامه برای هر استاد در هر نیمسال حداکثر 20 ساعت بود ولی در دولت گذشته این میزان به 30 ساعت افزایش پیدا کرد که اگر 9 ساعت تابستان را هم به حساب آوریم در مجموع در یک سال به 69 ساعت بالغ می‌شود. این عدد قابل توجه است و به استاد اجازه می‌دهد که راهنمایی و مشاوره تعداد زیادی پایان‌نامه را بر عهده گیرد. این در حالی است که داوری‌ پایان‌نامه‌ها در این 69 ساعت لحاظ نمی‌شود و حساب جداگانه‌ای دارد. به اینها باید پایان‌نامه‌هایی را که استاد خارج از دانشگاه خود می‌گیرد اضافه کرد. اگر دانشگاه می‌خواهد پایان‌نامه‌هایی با کیفیت مطلوب داشته باشد باید این قانون را به وضعیت سابق بازگرداند تا استادان نتوانند همزمان راهنما و مشاور تعداد زیادی پایان‌نامه باشند. سال گذشته در خبرنامه یکی از دانشگاه‌ها خواندم که عضو هیات علمی آن دانشگاه به‌عنوان استاد نمونه کشوری برگزیده شده است. در خبرنامه نوشته بود که استاد مذکور علاوه بر تعداد زیادی کتاب و طرح پژوهشی و 541 مقاله علمی پژوهشی داخلی و خارجی، «1500 مورد راهنمایی پایان‌نامه و رساله دانشجویی را در کارنامه خود دارد.» فکر می‌کنم این اعداد گویا هستند و نیازی به توضیح نیست.

اخیرا به استادان بازنشسته با رتبه استادتمام اجازه داده شده تا علاوه بر 10 ساعت تدریس به همین میزان نیز پایان‌نامه داشته باشند. با توجه به اینکه این میزان تدریس و پایان‌نامه در حد استادان شاغل و در مواردی حتی بیشتر از آن است این پرسش مطرح می‌شود که در این صورت بازنشستگی چه معنایی دارد؟ آیا بهتر نیست به جای وضع این قوانین و ترغیب استادان بازنشسته به گرفتن تدریس و پایان‌نامه اجازه دهیم تا آنان از باقیمانده عمر خود در جهت نگارش آخرین نظریاتشان و به یادگار گذاشتن آن برای نسل کنونی و نسل‌های بعد استفاده کنند؟ تا آنجا که من اطلاع دارم در دانشگاه‌های معتبر دنیا به استادان بازنشسته اجازه گرفتن پایان‌نامه داده نمی‌شود. براساس قوانین کنونی از 20 نمره پایان‌نامه کارشناسی ارشد 1 نمره به مقاله اختصاص دارد و نمره مقاله در صورتی به دانشجو تعلق می‌گیرد که دفاع حداکثر در نیمسال چهارم صورت گرفته باشد. با توجه به اینکه دانشجو در سه نیمسال اول باید واحدهایش را بگذراند چگونه از او توقع داریم که در نیمسال چهارم هم پایان‌نامه بنویسد و هم مقاله؟ این توقع بیجا است و نتیجه آن نیز این بوده که دانشجویان بسیار اندکی توانسته‌اند نمره مقاله را دریافت کنند.

سال گذشته قانونی تصویب شد که براساس آن دانشجویان دکترا باید استاد راهنمای خود را در نیمسال اول و موضوع پایان‌نامه را در نیمسال دوم تعیین کنند. چند اشکال به این قانون وارد است: اولا تعیین راهنما بدون تعیین موضوع معنا ندارد زیرا دانشجو تا زمانی که درخصوص موضوع با استاد به توافق نرسیده باشد چگونه می‌تواند راهنما را مشخص کند؟ ثانیا دانشجو در نیمسال اول فقط با چند تن از استادان درس دارد و احتمالا استادانی را که قرار است در نیمسال‌های بعد تدریس کنند نمی‌شناسد. بنابراین شناخت او از استادان گروه برای انتخاب استاد راهنما کافی نیست و احتمال اینکه در نیمسال‌های بعد تغییر عقیده دهد زیاد است. ثالثا این قانون باعث ایجاد کشمکش میان استادان خواهد شد. زیرا اگر استاد راهنما در نیمسال اول انتخاب شود احتمال انتخاب شدن استادانی که در نیمسال اول تدریس می‌کنند بسیار بیشتر خواهد بود و استادانی که در نیمسال‌های بعد تدریس می‌کنند احتمالا نصیبی از پایان‌نامه‌های دکترا نخواهند برد.

شنیده‌ام که به همین علت در برخی از گروه‌های آموزشی میان استادان بر سر تدریس در نیمسال اول اختلاف پیش آمده و می‌توان پیش‌بینی کرد که اگر این قانون ادامه پیدا کند شاهد درگیری‌های بیشتری در آینده خواهیم بود.می‌توان نتیجه گرفت که فقدان قوانین کارآمد یکی از عوامل وضعیت نامطلوب پایان‌نامه‌ها است. چندی پیش با مدیر یکی از گروه‌های آموزشی صحبت می‌کردم. او در تشبیهی جالب گفت همان‌طور که در کشور با پدیده‌هایی مانند زمین‌خواری و کوه‌خواری و جنگل‌خواری روبه‌رو هستیم در دانشگاه‌ها هم با پدیده‌ای به نام «رساله‌خواری» مواجهیم. انگیزه مالی استادان از یک جهت، نقص قوانین و ضعف نهادهای نظارتی از جهت دوم و مدرک‌گرایی اکثر دانشجویان از جهت سوم باعث شده است تا برخی از استادان «رساله‌خوار» شوند.

دو اثر منطقی از ضیاء موحد و محمد سعیدی مهر برندۀ «نشان دهخدا»

در جلسه‌ای که دیروز به مناسبت اعطای «نشان دهخدا» به سه اثر ممتاز اهدا شد، افزون بر کتاب دکتر موحد، کتاب فلسفه‌منطقی دکتر محمد سعیدی مهر نیز این نشان را به دست آورد که به این مناسبت، به هر دو استاد گرامی و جامعۀ منطقی کشور تبریک می‌گویم. 

1- دکتر مهرداد بهار و 
ابوالقاسم
اسماعیل­پور مطلق

ادبیات مانوی نشر کارنامه
2- دکتر ضیاء موحد تأملاتی در منطق ابن‌­سینا و سهروردی  هرمس
3- دکتر محمد سعیدی­‌مهر دلالت، ضرورت و جهان­‌های ممکن علمی و فرهنگی

 

 

 

 منبع: ایبنا - برگزیدگان «نشان دهخدا» اعلام شدند

تأملاتی در منطق ابن‌سينا و سهروردی

«ضرورت، دلالت و جهان های ممکن» 

 

نشان دهخدا برای کتاب آقای دکتر موحد «منطق ابن‌سینا و سهروردی»

«نشان دهخدا» برای کتاب آقای دکتر ضیاء موحد «تاملاتی در منطق ابن‌سینا و سهروردی» و دو اثر دیگر اختصاص داده شده است که امروز سه‌شنبه ساعت 2 تا 4 عصر در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران به نویسندگان این سه اثر اهدا می شود.

در اینترنت تنها به اصل خبر اشاره شده و از نام نویسندگان ذکری به میان نرفته است:

جشنواره نشان دهخدا با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می شود ... 

سخنرانی دکتر علیرضا مفیدی در دانشگاه امیرکبیر (انجمن منطق ایران)

انجمن منطق ایران برگزار می­کند

مدل و معنا

(نگاهی به سیر پیشرفت نظریه مدلها از گذشته تا کنون)

 

دکتر علیرضا مفیدی

دانشگاه صنعتی امیرکبیر

پژوهشگاه دانش‌های بنیادی

 

مطالعه جنبه‌های معنایی در منطق‌ها همواره از زمینه‌های اصلی مطالعات علم منطق بوده است. در این سخنرانی قصد بر این است تا به جنبه‌های معنایی و نظریه‌مدلی منطق توجه کرده، به معرفی پیشرفت‌ها و نتایج اصلی از گذشته تا به امروز بپردازیم و نیز در مورد پیشرفت‌های اخیر در این حیطه بحث کنیم. در این راستا نگاهی به جنبه هایی از نظریه مدلها از قبیل نظریه های پایداری کلاسیک و نوین، گسترشهای منطق‌های مرتبه اول و انواع معناشناسی خواهیم داشت. همچنین در مورد کاربردهای این موضوعات در ریاضیات، علوم کامپیوتر و منطق و نیز برخی مسائل باز امروزه به بحث خواهیم پرداخت.

 

مکان:  تهران،خیابان حافظ، روبروی خیابان سمیه،دانشگاه امیرکبیر،

دانشکدۀ ریاضیات و علوم کامپیوتر، طبقه سوم، اتاق 304

 

زمان: چهارشنبه،26 آبان 1395،ساعت 4بعدازظهر

برای آگاهی از برنامه های انجمن منطق ایران به وب سایت زیر مراجعه فرمایید:

www.irlogic.org

سومین همایش دانشجویی فلسفه - بخش منطق - دانشگاه تربیت مدرس

سومین همایش دانشجویی فلسفه در دانشگاه تربیت مدرس برگزار می شود.

سه سخنرانی از این همایش به منطق و زبان اختصاص دارد:

زمان

۱۶  ۱۶:۲۰

۱۶:۲۰  ۱۶:۴۰

۱۶:۴۰  ۱۷

عنوان سخنرانی

بررسی دو دستگاه نامتعدی از منظر منطقی و فلسفی

نگاهی انتقادی به الگوی نه‌بخشی ـ دوبخشی در بررسی تاریخ منطق دوره‌ی اسلامی

دیدگاه جامعه‌محور و پیروی از قاعده به نحو خصوصی

سخنران

صادق یزدانی

امین شاه‌وردی

حمیدرضا محمدی

دانشگاه تربیت مدرس

دانشگاه اصفهان

دانشگاه تبریز

غلط‌نامۀ کتاب «منطق تطبیقی»

کتاب منطق تطبیقی بالاخره دستم رسید. متاسفانه چاپ کتاب اصلا خوب نیست. خطاهای تایپی و نگارشی نیز در آن راه یافته که موجب شرمساری نگارنده است.

با پوزش از خوانندگان گرامی، برخی خطاهای تایپی و نگارشی را که با تورقی اجمالی به دست آورده‌ام در اینجا می‌آورم. به امید آن که فرصت کنم کل کتاب را سطر به سطر ببینم و دیگر خطاهای احتمالی را همین جا گزارش کنم.

اگر خوانندگان گرامی با هر گونه خطای تایپی، نگارشی، یا محتوایی روبرو شدند با گزارش آنها از طریق بخش نظرات این وبلاگ یا از طریق ایمیل منتی بزرگ بر بنده خواهند گذاشت. اگر خوانندۀ بزرگ‌واری نقدی بر کتاب داشته باشد از یک خط تا چند صفحه از آن استقبال می‌کنم و در صورت تمایل ناقد محترم، در همین وبلاگ اطلاع‌رسانی خواهم کرد.

 

غلط‌نامۀ کتاب «منطق تطبیقی»

 

صفحه

بند

سطر

تصحیح

29

از آخر

7

می‌برده‌اند می‌برده است

42

بند آخر

به طور کامل

تکراری و زاید است.

49

1

7

«أن» زاید است.

93

متن عربی

1

المتصّلات المتّصلات [تشدید روی تاء باید باشد نه روی صاد]

97

متن عربی

1

المتصّلات المتّصلات [تشدید روی تاء باید باشد نه روی صاد]

108

بند آخر

1و2

دو مقدمۀ نخست   مقدمۀ اول و سوم

108

بند آخر

2

مقدمۀ سوم    مقدمۀ دوم

121

کادر دوم

3

)x(    x$

 

184

1

1

قالوا قال

214

از آخر

4

می‌نامند نامیده می‌شوند

318

کادر سوم

1

(A(X    A(X)

318

کادر چهارم

1

(A(X    A(X)

330

1

6

از از   از

 

سخنرانی آقای حامد قدیری با عنوان «پاتنم علیه رئالیسم» در دانشگاه تربیت مدرس

سخنرانی‌های فلسفی پاییز – 1395
گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس برگزار می‌کند:

پاتنم علیه رئالیسم
حامد قدیری
دانشگاه تربیت مدرس تهران

یکی از مؤلفه‌های اصلی فلسفه‌ی هیلاری پاتنم (1926 - 2016) حملات او بر   «رئالیسم متافیزیکی» است؛ یعنی شاخه‌ای از رئالیسم که

(1) جهان را کلیتی متعین از اشیا میداند،
(2) صدق را رابطه‌ای غیرمعرفتی میان ذهن و جهان برشمرده و
(3) یک و تنها یک تئوری صادق درباره‌ی جهان را ممکن میداند.

در این سخنرانی می‌کوشم اولاً تقریری از استدلالهای پاتنم علیه رئالیسم متافیزیکی ارائه کنم و ثانیاً نشان دهم که بن‌مایه‌ی این استدلال می‌تواند منشأ مسئله‌الگویی به نام مسئله «الگوی انفکاک» باشد. طبق مسئله‌الگوی انفکاک، هرگاه معتقد شویم که دو امر مفروض کاملا از یک‌دیگر جدا هستند اما ارتباطاتی با هم دارند، به‌ناچار با بحرانی برای توضیح و تبیین ارتباط میان آنها مواجه خواهیم بود.

زمان: دوشنبه 17 / 8 / 1395 ساعت 10 - 12
مکان: دانشکده‌ی علوم انسانی، سالن شهدای گمنام

سخنرانی دکتر موسویان با عنوان «آیا آنتولوژی امری پیش‌پا افتاده است؟» در IPM

پژوهشگاه دانشهاي بنيادي پژوهشکده فلسفه تحليلی برگزار می‌کند:

آیا آنتولوژی امری پیش‌پا افتاده است؟
سيد نصرالله موسویان
پژوهشگاه دانشهای بنیادی

Abstract:

How hard is it to answer an ontological question? Ontological trivialism, OT, inspired by Carnap’s internal-external distinction among “questions of existence”, replies “very easy.” According to OT, almost every ontologically disputed entity trivially exists. OT has been defended by many, including Schiffer (1996; 2003; 2006) and Schaffer (2009).

In this talk, I will take issue with OT. After introducing the view in the context of Carnap-Quine dispute and presenting two arguments for it,

I will discuss Hofweber’s (2005a; 2007) argument against OT and explain why it fails. Next, I will introduce a modified version of ontological trivialism, i.e. negative ontological trivialism, NOT, defended by Hofweber (2005a), according to which some ontologically disputed entities, e.g. properties, (almost) trivially do not exist. I will show that NOT fails too.

Then I will outline a Meinongian answer to the original question, namely, ‘How hard is it to answer an ontological question?’ The Carnapian intuition of the triviality of internal questions can be saved by the Meinongian proposal that quantification and reference are not ontologically committing and the Quinean intuition of the legitimacy of interesting ontological questions can be respected by the Meinongian distinction between being and so-being.

زمان: دوشنبه، 71 آبان ماه 59 ، ساعت 71 الی 71
مکان: ميدان شهيد باهنر، پژوهشگاه دانشهاي بنيادي (مرکز تحقيقات فيزیک نظري و ریاضيات)،
پژوهشکده فلسفه تحليلی، سالن شماره 7

سه ریاضیدان برجسته در تعریف و ترویج مقوله "بینهایت" وقت بیشتری تلف کرده اند!

به این سخن حکمیانه توجه بفرمائید:

سه ریاضیدان برجسته در تعریف و ترویج مقوله "بینهایت" وقت بیشتری تلف کرده‌اند:

کانتور، ددکیند و هیلبرت

این از تراوشهای فکری استاد برجسته پروفسور فرهاد قابوسی است که در پیوند زیر این سخن حکیمانه را پدرانه در گوش ما کودکان ایرانی نجوا کرده‌اند:

 »  "بینهایت": یک توهم غیر منطقی [۰۳ ژوين ۲۰۱۲] 

شگفت نیست اگر یک سایت عمومی به نشر مطالب ایشان همت بگمارد و ابنسینا را که همگی به او ارادت داریم به عرش برساند و تمام علم و دانش غرب را به فرش:

فرهاد قابوسی در گفت‌وگوی مشروح با فارس: «ابن‌سینا» روش علم را ..

اما آیا شگفت است که مجله اطلاعات حکمت و معرفت در شماره اخیر خود به نشر این سخنان گهربار بپردازد؟

شمارۀ ۱۲۶ مجلۀ اطلاعات حکمت و معرفت منتشر شد - خبرگزاری مهر

آیا مسوولان این مجله به آثار مخرب چنین اندیشهورزی هایی بر دیدگاه‌های ناپخته ما کودکان ایرانی اندیشیده‌اند؟ آیا سری به وب سایت ایشان در دانشگاه‌ها و موسسات پژوهشی محل تحصیل و خدمت وی در آلمان زده‌اند؟

پی‌نوشت: 18/8/1395:

این پیوند گفتگوی اطلاعات حکمت و معرفت شماره 126 با آقای فرهاد قابوسی است که در سایت آن یافتم. جهت اطلاع بیشتر از سخنان گهربار ایشان

معرفی کتاب «منطق قدم اول»

امروز در یک گفتگوی تلفنی که با دوست گرامی آقای دکتر علی اصغر مروت داشتم ایشان کتاب «منطق: قدم اول» اثر دان کرایان و شارون شاتیل، با ترجمه ابراهیم اسکافی از انتشارات شیرازه را برایم معرفی کرد که عنوان فصل های آن نظرم را جلب کرد. آدرس اصل و ترجمه کتاب را در اینترنت یافتم اما دریغ اینکه نسخه پی دی اف از هیچ کدام گویا در آن نیست. به هر حال، معرفی این اثر خالی از لطف نیست به امید آنکه نسخه چاپی اصل یا ترجمه را به زودی به دست آورم یا اگر دوستی نسخه پی دی اف آن را یافت در اختیار همگان قرار دهد. 

کتاب سال 2004 نوشته و در سال 1389 به فارسی برگردانده شده است. این هم پیوند منابع آن:

Introducing Logic: A Graphic Guide: Dan Cryan, Sharron Shatil, Bill

این هم نقدی است بر کتاب که شورای بررسی متون از پژوهشگاه علوم انسانی آن را منتشر کرده است:
با سپاس از آقای دکتر مروت عزیز بابت معرفی کتاب