با مرور مقاله «قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد خونَجي» به اشتباهات عجيبي برخوردم كه تعجبم را برانگيخت! موارد زير اشتباهاتي است كه فعلا متوجه آن شدهام:


1. در ص 112 دو گزاره سالبة الطرفين 26 و 28 به صورت زير آمده است:

26         خارجيه الموضوع  [كل ما ليس ج في الخارج فهو ملزوم لسلب الباء]

28         حقيقيه مطلقه    [كل ما ليس بملزوم للجيم فهو ملزوم لسلب الباء]

 كه درست آن چنين است:

26         خارجيه الموضوع  [كل ما ليس ج في الخارج فهو ليس بملزوم للباء]

28         حقيقيه مطلقه    [كل ما ليس بملزوم للجيم فهو ليس بملزوم للباء]


2. در پايان صفحه 116 چنين آمده است:

اما تحليل عبارت «له حيثيه الانسانيه» يا «داراي صفت انسانيت است» چگونه بايد باشد؟ اين عبارت را به دو صورت ميتوان صورتبندي كرد: اگر مفاهيم خارجي را با محمول سهموضعي صدق و به معناي «صدق عليه الانسان في الخارج» تحليل كنيم معناي عبارت «له حيثيه الانسانيه» چنين خواهد شد: «صدق عليه الانسان في الخارج و في الذهن». بنابراين، آن را بايد به صورت «TkAx ^ TzAx» ترجمه كرد كه حرف «z» و حرف «k»، به ترتيب، به معناي «در ذهن» و «خارج از ذهن» است.

 كه درست آن چنين است:

... «صدق عليه الانسان في الخارج أو في الذهن». بنابراين، آن را بايد به صورت «TkAx v TzAx» ترجمه كرد ...

طبيعتا در ص 131 نيز همه عاطفها بايد به فاصل تبديل شوند؛ اما اين كار برخي از ادعاهاي اين صفحه را مخدوش ميسازد!


3. اگر تعريفهاي زير را بپذيريم:

TkAx = (Ax ^ E!x)

TzAx = (Ax ^ ~E!x)

آنگاه خواهيم داشت:

(TkAx v TzAx) = [(Ax ^ E!x) v (Ax ^ ~E!x)]

                    = [Ax ^ (E!x v ~E!x)]

                    = Ax

 و اين به آن معنا است كه صورتبندي چهارم با اصلاحيه گفته شده به صورتبندي نخست فروميكاهد!