اخيرا رسالۀ دكتري با عنوان «نظريۀ ملاصدرا در تمايز حمل اولي ذاتي و حمل شايع صناعي» براي داوري به بنده سپرده شده است كه در حال مطالعۀ آن هستم. در اين رساله، به خوبي نشان داده شده است كه ميرداماد حمل را سه قسم مي‌داند:

1. حمل الشيء علي نفسه

2. حمل اولي

3. حمل شايع (ميرداماد، الافق المبين ص 26 ، 39).

احمد بن زين العابدين علوي در شرح قبسات ص 423 تفكيك دو قسم اول را ستوده است و بر دواني و دشتكي كه آن دو قسم را تفكيك نكرده‌اند ايراد گرفته است. مدرس زنوزي نيز در رساله حمليه (صص 22-23) جلال الدين دواني را در حمل اولي انگاري حمل شيء بر خود بر خطا دانسته است.

به نظر شما، تفكيك دو قسم اول تا چه اندازه موجه است؟


پي‌نوشت 91/4/19:

يكي از دوستان گفته‌اند كه مقصود من از اين سؤال چه بوده است؟ ظاهرا سؤال را به زبان آدميزاد طرح نكرده بودم و از اين بابت پوزش مي‌خواهم. مقصودم اين بوده كه بسياري از منطق‌دانان حمل را تنها به دو قسم يعني به اولي و شايع تقسيم كرده‌اند اما ميرداماد حمل را سه قسم مي‌داند: حمل اولي، حمل شايع و حمل شيء بر خود. بنابراين، به گمان ميرداماد، حمل اولي غير از حمل شيء بر خود است. اكنون سوال اين است كه آيا واقعا حمل اولي غير از حمل شيء بر خود است و حمل سه قسم دارد؟ يا اينكه حمل اولي همان حمل شيء بر خود است و حمل تنها دو قسم دارد: حمل اولي و حمل شايع؟

اميدوارم توانسته باشم مقصود را رسانده باشم.