نشريه «معارف عقلي» شمارۀ 21 ويژۀ منطق زمستان 1390 منتشر شد. اين شماره شامل مقاله‌هاي زير است:

1. «شرایط مقدمات برهان در ترازوی تحلیل» محمدامین ابوالحسنی،

2. «نقد و بررسی دیدگاه فخر رازی مبنی بر استحاله منطقی تعریف» رحمت الله رضایی،

3. «بازنگری در حملیة مرددة المحمول و بررسی پاره ای نقدها» عسکري سلیمانی امیری،

4. «نسبت های میان مفاهیم کلی» محمدرضا محمدعلیزاده،

5. «منطق موجهات خونجی و گزاره های همیشه صادق نزد او» ابوذر قاعدی فرد،

6. «منطق و مباحث زبانی» محمدباقر ملکیان

7. «تصحیح رساله «الوظائف فی المنطق» و مقدمه و تعلیقه بر آن» ابراهیم نوئی،


مقالۀ اول مقالۀ بسيار خوبي است و خواندن آن را به دوستان سفارش مي‌كنم. در اين مقاله، شرايط ارسطويي براي مقدمات برهان به خوبي نقد شده و نشان داده شده است كه مقدمات برهان تنها دو شرط دارند: داراي شرايط قياس باشند و يقيني باشند. بنابراين، شرط‌هاي ديگري كه ارسطو افزوده است ربطي به برهانيت برهان ندارد. اين ادعاي جسورانه و كاملا درست ادعايي است كه تاكنون در هيچ نوشته‌اي نديده بودم. انتشار اين گونه مقالات پژوهشي نشانۀ پيشرفت نشريات علمي كشور است كه جاي تبريك دارد.

مقالۀ دوم را نخوانده‌ام (نشريه همين امروز به دستم رسيده است)؛ اما مقالۀ سوم نقدي است بر مقالۀ بنده كه خود نقدي است بر مقالۀ ابراهيمي و سليماني اميري. اين دو مقاله را در مقاله «حمليه مردده المحمول» مي‌توانيد ببينيد. دوستان اگر اين سه مقاله را خواندند خوشحال مي‌شوم اگر لطف كنند داوري خود را دربارۀ نقدهاي بنده و سليماني اميري بيان كنند.

مقالۀ چهارم تحليلي است از نسبت‌هاي چهارگانه ميان نقيض دو مفهوم و نيز ميان يك مفهوم و نقيض مفهوم ديگر. نويسنده اين تحليل را براي استدلال‌هاي تك‌مقدمه‌اي و چندمقدمه‌اي منطق قديم به كار برده است. مشابه همين كار، اما به صورت پيشرفته‌تر، در مقاله زير صورت‌پذيرفته بود:

عظيمي، ‌مهدي، (1385)، «بنيادهاي بديهي در منطق صوري»، مطالعات اسلامي، شماره 71، صص 103-126. (قابل دانلود از بنیادهای بدیهی در منطق صوری - پایگاه مجلات تخصصی نور)

مقالۀ پنجم گزاره‌هاي هميشه‌صادق نزد افضل الدين خونجي را به بحث گذاشته است. اينكه منطق‌دانان مسلمان، مانند منطق جديد، به گزاره‌هاي هميشه‌صادق توجه كرده باشند در «ضرورت بشرط المحمول» ابن‌سينا سابقه دارد اما بحث خونجي از هميشه‌صادق‌ها مربوط به قضاياي حقيقيه و خارجيه است و پرتوي نويي به اين بحث پيچيدۀ منطقي مي‌افكند.

مقالۀ ششم را هم نخوانده‌ام؛ اما مقالۀ هفتم تصحيح و معرفي يك كوته‌نوشت منطقي در قرن هفتم هجري است كه اهميت آن را بنده درنيافتم.