نشریه جاويدان خرد شماره ۲۰ بهار و تابستان ۹۰ منتشر شد. این شماره دو مقالۀ منطقي از عسکری سلیمانی امیری و مهدی عظیمی در بردارد كه چكيدۀ آن را در ادامه مي‌بينيد:

«نقد نظریهء تحویل قضایا به موجبهء کلیه بتّاته در منطق اشراقی»

عسکری سلیمانی امیری، استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)) 

چکیده:

شیخ اشراق با بیان تحویل همه قضّایای شرطی، همه حملیهای سالبه و همه حملی‌های جزئیه به کلیه و همه موجهات غیر ضروری به موجبه کلیه ضروریه مدعی منطق اشراقی در حوزه منطق صورت است. او با روش افتراض، تمام ضروب جزئیه را به کلیه و با روش عدول، تمام سالبه‌ها را به موجبه معدوله و با روش اشراب موجهات در محمول تمام موجهات را به ضروریه بر گرداند. طبق این روش هر شکلی تنها یک ضرب بیشتر نخواهد داشت. شیخ اشراق در روش اشراقی خود سایر اشکال را به شکل اول تحویل نبرد و نیز قیاس‌های استثنایی را به اقترانی حملی برنگرداند، ولی با این روش به ضمیمه عکس یا عکس نقیض می‌توان سایر اشکال را به شکل اول و نیز قیاس‌های استثنایی را به شکل اول برگرداند و در این مقاله این دو مهم به انجام رسید. بر این اساس با اعمال روش اشراقی و تحویل همه قضایا به موجبه کلیه ضروریه (بتاته) و تحویل همه قیاس‌هاس استثنایی به اقترانی و همة اقترانی به شکل اول و همه ضروب شکل اول به ضرب اول شکل اول، تمام استدلال‌ها منحصرا به ضرب اول شکل اول بر می‌گردد. تنها مشکل در روش اشراقی تحویل سالبه به انتفای موضوع در کلیه‌ها به معدوله است که البته این اشکال مانع از اعمال این روش در استدلال‌ها در علوم نمی‌شود؛ زیرا سالبه‌های علوم معمولا ناظر به امور موجودند. بنابراین می‌توان روش اشراقی را در خصوص سالبه‌های به انتفای محمول جاری دانست.

کلیدواژه‌ها: شیخ اشراق، منطق اشراقی، اشکال اربعه، شکل اول، قیاس استثنایی، قیاس اقترانی، افتراض، عدول، موجهات، ضروریه


«دشواره‌ٔ تعریف «جنس» و «نوع اضافی»،و دیگر مفاهیم متضایف: ارسطو، فرفوریوس، فارابی، ابن‌سینا»

مهدی عظیمی، استادیار دانشکده الهیّات دانشگاه تهران

چكيده:

دور و تعریف به‌مساوی ازجمله مغالطه‌های منطق تعریف در دستگاه ارسطویی‌اند. با وجود این، شگفتی‌آور است که این هر دو مغالطه را در تعریف‌های سنّتیِ «جنس» و «نوع اضافی» می‌توان دید؛ و حتّی برخی از عبارت‌های ارسطو آشکارا بیان‌گر آن‌ هستند که وی تعریف دوری را نه تنها برای «جنس» و «نوع اضافی»، که برای همه‌ٔ متضایفان روا می‌شمارد. فرفوریوس در این زمینه‌ها یک‌سره پیرو ارسطو است و ایساگوگه‌ٔ او چیزی جز بازگفت این نکته‌ها را ندارد. فارابی در تعریف‌های پیشنهادی خویش این مغالطه‌ها را می‌پیراید و از این رهگذر زمینه را برای ابن‌سینا فراهم می‌کند. ابن‌سینا با اشارت‌های فارابی همه‌ٔ این دشواره‌ها و مغالطه‌ها را بازمی‌شناسد و برای گشودن و زدودن آن‌ها، چه در تعریف جنس و نوع اضافی، به‌سان ویژه، و چه در تعریف متضایفان، به‌سان کلّی، راه‌کارهایی نوپدید و هوشمندانه پیش می‌نهد. برپایه‌ٔ راه‌کار او برای رهاسازی تعریف متضایفان از مغالطه‌های دور و تعریف به مساوی باید (1) متضایفان را از اضافه برهنه کرد، (2) علّت تضایف را ذکر کرد، (3) با افزودن قید «از آن‌روی که چنین است» تعریف را به متضایف مطمح نظر مختص کرد. جستار پیش رو با روشن‌داشت و تبیین این نکته‌ها بخشی از روند دگردیسی مدخل فرفوریوس در منطق اسلامی و، از این رهگذر، گوشه‌ای از تاریخ منطق اسلامی را روشن می‌کند.