قضيه حقيقيه و خارجيه در منطق اينهماني و مرتبه دوم

مقاله قضیه حقیقیه و خارجیه در منطق حذف اینهمانی و مرتبه دوم چهارمین مقاله درباره قضایای حقیقیه و خارجیه است که قبلا درباره آن صحبت کرده بودم. این مقاله در شماره ۲۸ نشریه معرفت فلسفی (تابستان ۱۳۸۹) منتشر شده است.

چكيده

در ادبيات منطقي معاصر، تحليل قضاياي حقيقيه و خارجيه به كمك منطق جديد در دو مقاله انجام گرفته كه يكي منطق موجهات جديد را براي صورت‌بندي قضاياي حقيقيه و ديگري محمول تعريف ناشدة وجود را براي فرمول‌بندي قضاياي خارجيه به كار گرفته است. مقاله دوم، تعريف‌هايي از وجود در منطق اين‌هماني و منطق مرتبه دوم ارائه كرده اما نتوانسته است از اين تعريف‌ها در تحليل قضاياي خارجيه كمك بگيرد.

در اين مقاله، با نشان دادن ضعف‌هاي بنيادين منطق اين‌هماني و منطق مرتبه دوم در تحليل قضاياي خارجيه و با نشان دادن تعارض اصل اين‌هماني با قاعده فرعيه، منطقي ضعيف‌تر از منطق اين‌هماني به نام «منطق حذف اين‌هماني» را طراحي كرده‌ايم كه به خوبي توان بيان قضاياي خارجيه را دارد. همچنين، منطق ضعيف‌تري نسبت به منطق مرتبه دوم استاندارد را، كه به نام «منطق مرتبه دوم هنكين» شناخته مي‌شود، به خدمت گرفته و نشان داده‌ايم كه اين منطق، برخلاف منطق مرتبه دوم استاندارد، مي‌تواند قضاياي خارجيه را به خوبي صورت‌بندي كند. در ضمن، نشان داده‌ايم كه منطق هنكين با مفاهيم ماهوي و معقولات اولي و منطق استاندارد با مفاهيم انتزاعي و معقولات ثانيه تناسب دارد.

 

واژگان كليدي: قضيه حقيقيه، قضيه خارجيه، منطق حذف اين‌هماني، منطق مرتبه دوم استاندارد، منطق مرتبه دوم هنكين، معقولات اولي، معقولات ثانيه

 

ادات «مگر اينكه» (2)

در پست قبل از دکتر موحد درباره ادات «مگر اينكه» مطلبی نقل کردم و نشان دادم كه تحليل او از اين ادات معادل ادات «يا» و تركيب فصلي است. اعتراض من به اين تحليل آن بود كه در تركيب فصلي تفاوتي ميان مقدم و تالي نيست در حالي كه در مورد ادات «مگر»، احتمال وقوع مقدم بيشتر از احتمال وقوع تالي است. به همين دليل است كه در تركيب فصلي، جابجايي مقدم و تالي صحيح است اما جابجايي درباره «مگر» درست نيست.

اكنون، مي‌خواهم اعتراض جديدي به تحليل دكتر موحد داشته باشم. اين اعتراض برگرفته از چاپ اول كتاب درآمدي به منطق جديد است. در آن چاپ، دكتر موحد تحليل ديگري از ادات «مگر» ارائه كرده بود كه در زير عين عبارت را با سياه كردن بخش‌هاي تغيير يافته تكرار مي‌كنم:

 در فارسي جمله‌هاي

          فردا دبستانها باز خواهند بود، مگر اينكه فردا برف سنگيني ببارد؛

          هواي تهران گرم خواهد ماند، مگر اينكه در شمال باران ببارد؛

معادل اين جمله‌ها هستند:

          اگر فردا برف سنگيني بـبارد، دبستانها باز نـخواهند بود؛

          اگر در شمال باران بـبارد، هواي تهران گرم نـخواهد ماند.

يعني

          P مگر اينكه Q

معادل

          اگر Q آنگاه  P ~

است. بنابراين «مگراينكه» را در اين گونه جمله‌ها مي‌توان يك ادات منطقي دانست كه بين دو جمله قرار مي‌گيرد. اين ادات را به «*» نشان مي‌دهيم و به شكل زير با <-- و ~ تعريف مي‌كنيم:

          A * B = B --> ~ A

(درآمدي به منطق جديد چاپ اول 1368 صص 54-55).

اما درباره اين تعريف چه مي‌توان گفت؟ بنا به هم‌ارزي‌هاي منطق گزاره‌ها، اين تعريف را مي‌توان ساده‌تر كرد:

          A * B = B --> ~ A

          A * B = ~ B v ~ A

          A * B =  ~ ( B & A )

          A * B =  ~ ( A & B )

اين نشان مي‌دهد كه در چاپ اول كتاب درآمدي به منطق جديد، ادات «مگر» به معناي نقيض تركيب عطفي گرفته شده بود، يعني «نفي اجتماع»، «منع جمع» يا همان «انفصال مانع جمع». اين در حالي است كه دكتر موحد در چاپ‌هاي بعدي، چنان كه در پست قبل نشان دادم، معناي «انفصال مانع خلو» (يعني همان تركيب فصلي منطق جديد) را بر «انفصال منع جمع» ترجيح داده است.

همه اعتراض‌هايي كه به معادل گرفتن ادات «مگر» با انفصال مانع خلو داشتم به طور طبيعي به معادل گرفتن آن با انفصال مانع جمع هم وارد مي‌شود زيرا هر دو نوع انفصال، به يك اندازه، جابجايي دارند و احتمال طرفين آنها نسبت به يكديگر مساوي است. از اين منظر، هيچ تفاوتي ميان انفصال مانع خلو و مانع جمع نيست.

اكنون، سوال اين است كه جداي از اين اعتراض‌ها، كدام يك از انفصال منع خلو و منع جمع به معناي واقعي ادات «مگر» نزديك‌تر است (يا به عبارت بهتر، كمتر دور است؟). مثال‌هاي دكتر موحد را اين بار از اين منظر ببينيم:

          فردا دبستانها باز خواهند بود، مگر اينكه فردا برف سنگيني ببارد؛

          هواي تهران گرم خواهد ماند، مگر اينكه در شمال باران ببارد؛

سوال اين است كه باز بودن دبستان‌ها و بارش سنگين برف، منع جمع دارند يا منع خلو؟ آشكار است كه در شرايط معمولي (يعني يكساني امور ديگر، other things being equal)، نمي‌شود برف سنگين ببارد و دبستان‌ها باز بمانند (يعني منع جمع دارند) اما كاملا ممكن است كه هيچ كدام از اين‌ها رخ ندهد مثلا در روزهاي تعطيل تابستان (يعني منع خلو ندارند).

به نظر مي‌رسد كه مثال دوم هم مي‌خواهد منع جمع و ناسازگاري ميان گرماي تهران و بارندگي در شمال را بيان كند و نه منع خلو ميان آنها را. كاملا آشكار است كه در شرايط معمولي، ممكن است طرفين اين مثال كاذب باشد مانند روزهاي سرد زمستان كه خبري از بارندگي نيست.

تحليل اين دو مثال، محتواي اعتراض جديد ما به تحليل دكتر موحد در چاپ‌هاي اخير را به خوبي بيان مي‌كند: اگر قرار باشد ادات «مگر» را به يكي از دو معناي انفصال مانع جمع و مانع خلو تفسير كنيم، معناي منع جمع به معناي ادات «مگر» بسيار نزديك‌تر است و ترجيح معناي «منع خلو» به معناي «منع جمع»، به اصطلاح فيلسوفان مسلمان، ترجيح بلامرجح است.

در تاييد اين اعتراض، مي‌توان به تجزيه و تحليل واژه «مگر» پرداخت: اين واژه از دو ادات ساخته شده است: يكي ادات نفي «مـ» و ديگري ادات شرط «اگر». بنابراين، معناي «مگر» دقيقا برابر است با «نه‌اگر» و بر خلاف گفته بعضي‌ها، به معناي «اگرنه» نيست. اكنون، بايد نشان دهم كه «نه‌اگر» معناي منع جمع است و نه منع خلو. اين تركيب، به صورت كامل‌تر بايد به صورت «نه ... اگر ...» يا « نه الف اگر ب» باشد. جمله اخير به معناي «اگر ب آنگاه نه الف» است كه اگر عكس نقيض بگيريم مي‌شود: «اگر الف آنگاه نه ب» و اين همان معناي منع جمع است.

اين در حالي است كه تركيب «اگرنه» به معناي منع خلو است زيرا به صورت كامل‌تر به صورت «... اگر نه ...» و يا « الف اگر نه ب» بايد نوشته شود. جمله اخير به معناي «اگر نه ب آنگاه الف» است كه اگر عكس نقيض بگيريم مي‌شود «اگر نه الف آنگاه ب» يعني «الف يا ب». بنابراين، «اگرنه» معادل منع خلو است.

از آنجا كه واژه «مگر» به تركيب «نه‌اگر» بيشتر از تركيب «اگرنه» نزديك است، نتيجه مي‌شود كه اين واژه به معناي «منع جمع» نزديك‌تر است تا به «منع خلو».

در پايان، بايد بگوييم كه ترجيح معناي «منع جمع» نسبت به معناي «منع خلو» براي ادات «مگر» به اين معنا نيست كه اين ادات هرگز و ابدا براي «منع خلو» به كار نمي‌رود. ادعا اين است كه اين ادات بيشتر براي «منع جمع» به كار مي‌رود و احتمالا گاهي نيز براي «منع خلو» به كار رفته است. حتي بعيد نيست كه همانند ادات «يا» كه در سه معناي انفصال (منع جمع، منع خلو و انفصال حقيقي) به كار مي‌رود، ادات «مگر» نيز به هر سه معناي انفصال به كار رود. شايد بتوان ادعا كرد كه ادات‌هاي استثنا، در بيشتر موارد به معناي انفصال حقيقي به كار مي‌رود! به اين مثال توجه كنيد:

همه آمدند مگر محمود

معناي اين جمله اين است كه محمود نيامد اما بقيه آمدند. تحليل اين جمله به زبان منطق جديد چنين است:

~ Am & (x) ( x ≠ m --> Ax )

 با قواعد منطق محمول‌ها مي‌توان نشان داد كه اين جمله معادل جمله‌هاي زير است:

(x) ( x ≠ m <--> Ax )

(x) ~ ( x = m <--> Ax )

(x) ( x = m || Ax )

(x) ( Ax || x = m )

در دو فرمول اخير، نماد «||» به معناي انفصال حقيقي است كه معادل نقيض دوشرطي است. تحليل بالا، نشان مي‌دهد كه ادات «مگر» در مواردي كه به معناي استثنا به كار مي‌رود (يعني در بيشتر موارد) به معناي انفصال حقيقي است.

آخرين نكته اينكه كاربرد ادات «مگر» در معاني سه گانه انفصال (به ويژه، انفصال حقيقي) به معناي اين نيست كه ادات «مگر» دقيقا در اين معاني به كار مي‌رود. به گمان من، چنان كه در پست قبل گفتم، بالاتر بودن احتمال وقوع مقدم نسبت به تالي، جزء مهم ديگري از معناي «مگر» است كه به همراه يكي از معاني سه گانه انفصال مي‌تواند معناي كامل آن را بيان كند.

 

ادات «مگر اينكه» (1)

دكتر ضياء موحد در كتاب درآمدي به منطق جديد درباره ادات «مگر»  گفته است:

 در فارسي جمله‌هاي

          فردا دبستانها باز خواهند بود، مگر اينكه فردا برف سنگيني ببارد؛

          هواي تهران گرم خواهد ماند، مگر اينكه در شمال باران ببارد؛

معادل اين جمله‌ها هستند:

          اگر فردا برف سنگيني نبارد، دبستانها باز خواهند بود؛

          اگر در شمال باران نبارد، هواي تهران گرم خواهد ماند.

يعني

          P مگر اينكه Q

معادل

          اگر P ~ آنگاه Q

است. بنابراين «مگراينكه» را در اين گونه جمله‌ها مي‌توان يك ادات منطقي دانست كه بين دو جمله قرار مي‌گيرد. اين ادات را به «*» نشان مي‌دهيم و به شكل زير با <-- و ~ تعريف مي‌كنيم:

          A * B = ~ A --> B

(درآمدي به منطق جديد صص 54-55).

 درباره اين تعريف چه مي‌توان گفت؟ بنا به هم‌ارزي‌هاي منطق گزاره‌ها، اين تعريف را مي‌توان ساده‌تر كرد:

          A * B = ~ A --> B

          A * B = ~ ~ A v B

          A * B =  A v B

اين نشان مي‌دهد كه ادات «مگر» به همان معناي «يا» در زبان فارسي است! اما هيچ فارسي‌زباني حاضر نيست معادل بودن «مگر» با «يا» را بپذيرد. براي نمونه، دو مثال دكتر موحد را با ادات «يا» بازنويسي مي‌كنيم تا نامناسب بودن آن را بهتر دريابيم:

          فردا دبستانها باز خواهند بود يا فردا برف سنگيني مي‌بارد؛

          هواي تهران گرم خواهد ماند يا در شمال باران مي‌بارد؛

شگفت و غيرطبيعي بودن اين دو عبارت كاملا آشكار است. از اين شگفت‌تر و نامأنوس‌تر اين كه در مثال‌هاي طبيعي براي گزاره‌هاي فصلي، «مگر» را جانشين «يا» كنيم:

          هر عدد، زوج يا فرد است؛

          هر عدد، زوج است مگر اينكه فرد باشد.

اينجا نيز آشكار است كه جايگزيني به جملات نامأنوس و غيرطبيعي مي‌انجامد. نتيجه‌اي كه مي‌گيريم ادات‌هاي «يا» و «مگر» به يك معنا نيستند و تعريف صوري دكتر موحد براي «مگر» نادرست است.

تا اينجا، فقط به صورت سلبي سخن گفتيم و اينك يك نكته ايجابي: ادات‌هاي «مگر»، «به جز» و «إلا» ادات‌هاي استثنا هستند و يك قانون محاوره‌اي (و غيرمنطقي) هست كه موارد استثنا نمي‌تواند و نبايد بيشتر از موارد به‌قاعده باشد. به گفته دانشمندان «اصول فقه»: تخصيص اكثر قبيح است! مقصود اين است كه اگر كسي بگويد «همه دانشجويان اين كلاس كوشا هستند به جز آرش و بهرام و پدرام و پروانه و تقي و نقي و جواد و حسن و حسين و هادي و هدي و ...» و بيشتر افراد كلاس را استثنا كند به طور عرفي كار پسنديده‌اي نكرده است.

اتفاقا، در مثال‌هاي دكتر موحد هم اين اصل محاوره‌اي رعايت شده است:

          فردا دبستانها باز خواهند بود، مگر اينكه فردا برف سنگيني ببارد؛

          هواي تهران گرم خواهد ماند، مگر اينكه در شمال باران ببارد؛

از جمله اول، به خوبي فهميده مي‌شود که احتمال باز بودن دبستان‌ها بيشتر از بارش برف است و احتمال گرم ماندن هواي تهران بيشتر از بارش باران در شمال است. آشكار است كه اگر روزي اين احتمال‌ها معكوس گردد اين دو جمله نامانوس و غريب جلوه خواهند كرد.

از همين‌جا مي‌توان به علت نامأنوس بودن جمله «هر عدد زوج است مگر اينكه فرد باشد» پي برد: احتمال زوج و فرد بودن براي يك عدد (به صورت كلي و نامشخص) يكسان است و از اين رو، نمي‌توان براي آن، ادات «مگر» را به كار برد.

پارادوكس پينوكيو

پارادوكس پينوكيو

اگر تصویر بالا دیده نمی‌شود به لينك زير مراجعه كنيد:

Pinocchio Paradox

دوستان اگر نظري خصوصي مي‌دهند و مي‌خواهند پاسخي بگيرند لطفا نظر خصوصي نگذارند تا ديگران هم استفاده ببرند. اگر واقعا گمان مي‌كنيد نظرتان خصوصي است حتما به ايميل بنده بفرستيد چون فرستادن پاسخ از طريق نظر خصوصي كمي تا قسمتي دشوار است!