يك ملاك براي تقسيم صوري و مادي

تقسيم قضيه به حقيقيه، خارجيه و ذهنيه تقسيمي صوري است يا مادي؟

مهدي حائري يزدي و حميد وحيد دستجري اين تقسيم را صوري و ضياء موحد، لطف اله نبوي، عسكري سليماني اميري و عليرضا قائمي نيا آن را مادي دانسته‌اند. از ايشان مي‌توان سؤال‌هاي زير را نيز پرسيد:

تقسيم شرطي به لزومي و اتفاقي صوري است يا مادي؟ (به زبان منطق‌دانان جديد، تقسيم شرطي به استلزام مادي، استلزام اكيد و استلزام ربطي چطور؟)

تقسيم قضيه به تحليلي و تركيبي، به پيشيني و پسيني، به ضروري و ممكن چه؟

تقسيم قضيه به حمل اولي و شايع چطور؟

 

يك ملاك براي صوري و مادي بودن تقسيم اين است كه ببينيم آيا مقسم شامل مفاهيم سمانتيكي مانند «صادق» هست يا خير؟ اگر بود تقسيم را «مادي» و گرنه «صوري» مي‌ناميم. بنابراين،‌ يك ملاك موقتي براي تقسيم صوري و مادي چنين است:


يك تقسيم صوري است ات‌ا مقسم آن مقيد به صدق نباشد.

يك تقسيم مادي است ات‌ا مقسم آن مقيد به صدق باشد.


توجه كنيد كه در اينجا مطلق تقسيم را اراده نكرده‌ايم بلكه تقسيم‌هاي منطقي براي قضايا را در نظر داريم كه صدق و كذب بردارند.

براي نمونه، وقتي مي‌گوييم قضيه به «حقيقيه»،‌ «خارجيه» و «ذهنيه» تقسيم مي‌شود بايد از خود بپرسيم كه آيا «مطلق قضيه» را به اين سه قسم تقسيم كرده‌ايم چه صادق و چه كاذب؟ يا اينكه فقط «قضيه صادق»‌ را مقسم قرار داده‌ايم؟ اگر قضيه صادق مورد تقسيم باشد مقصود اين است كه محمول قضيه در حقيقيه براي همۀ افراد موضوع (چه در خارج و چه در ذهن)‌ «صادق» است و در خارجيه فقط براي افراد خارجي و در ذهنيه براي افراد ذهني «صادق» ‌است. در اينجا، خود قضيه نسبت به دايرۀ موضوع و ميزان شمول محمول نسبت به افراد موضوع ساكت است و ما با نظر به «مطابَق قضيه» در مي‌يابيم چه ميزان از افراد موضوع مصداق محمول هستند. بنابراين،‌ اين تقسيم يك تقسيم مادي بوده و به صورت قضيه كاري ندارد بلكه به «مطابَق قضيه» نظر دارد. در اين تقسيم، قضيۀ كاذب نه حقيقيه است نه خارجيه و نه ذهنيه زيرا مفروض اين است كه قضيه صادق مقسم تقسيم است.

اما اگر اين تقسيم را به گزاره‌هاي كاذب تعميم دهيم و صدق و كذب قضيه را در تقسيم امري نامربوط بدانيم ناگزيريم كه در خود قضيه، فارغ از صدق و كذب آن، در جستجوي چيزي باشيم كه اقسام را بر اساس آن از يك ديگر جدا كنيم. براي نمونه، در همين مثال تقسيم قضيه به حقيقيه، خارجيه و ذهنيه، اگر مطلق قضيه را به اين سه قسم تقسيم كنيم بايد در جستجوي چيزي در خود قضيه باشيم تا به كمك آن اين سه قسم را از هم بازبشناسيم. مثلا اگر گويندۀ قضيه، فارغ از صدق و كذب قضيه، همۀ افراد خارجي و ذهني را اراده كرده باشد مي‌گوييم قضيه حقيقيه را اراده كرده است و اگر تنها افراد خارجي را اراده كرده باشد مي‌گوييم قضيه خارجيه را اراده كرده است و اگر افراد ذهني را فقط اراده كرده باشد مي‌گوييم قضيه ذهنيه را اراده كرده باشد.

(البته ممكن است كه گوينده هيچ يك از اين سه را اراده نكرده باشد و اصلا متوجه تفاوت افراد خارجي و ذهني نباشد (چنان كه بسياري از انسان‌ها چنين‌اند)؛ در اين صورت، جمله او شبيه جمله مهمله در برابر قضاياي شخصيه،‌كليه و جزئيه خواهد بود كه مي‌بايست سور داشته باشد اما سور ندارد).

در اين صورت، اين سه قضيه را مي‌توان اين‌گونه تعريف كرد: قضيه حقيقيه (اعم از صادق و كاذب) آن است كه دربارۀ افراد خارجي و ذهني هر دو حكم مي‌كند؛ قضيه خارجيه فقط درباره افراد خارجي حكم مي‌كند (صادق يا كاذب) و درباره افراد خارجي ساكت است و قضيه ذهنيه فقط دربارۀ افراد ذهني حكم مي‌كند (صادق يا كاذب) و درباره افراد خارجي ساكت است. (در هر مورد، حكم در قلمرو ادعا شده يا صادق است يا كاذب كه بر اساس آن صدق و كذب قضيه معين مي‌شود؛ اما اين چيزي است نامربوط به خود قضيه و با مقايسۀ آن با مطابَق قضيه به دست مي‌آيد.) در اين صورت، اين تقسيم يك تقسيم نحوي و صوري است و به ماده و سمانتيك توجه ندارد.

با توجه به اين توضيحات، مي‌توان گفت كه بيشتر تقسيم‌هاي منطقي براي قضيه را مي‌توان به قضيۀ صادق محدود كرد و تقسيم را مادي و سمانتيكي در نظر گرفت و نيز مي‌توان اين تقسيم‌ها را به مطلق قضيه تعميم داد و تقسيم را صوري و نحوي دانست.

نكته‌اي كه از ديدگاه تاريخي اهميت دارد اين است كه بيشتر تقسيم‌هاي منطقي ابتدا به صورت تقسيم‌هايي مادي و سمانتيكي در نظر گرفته مي‌شده‌اند و تنها ناظر به قضيۀ صادق بوده‌اند و بعدها به مطلق قضيه تعميم داده شده و به تقسيم‌هاي صوري و نحوي تبديل شده‌اند. براي نمونه، تقسيم قضيه به حقيقي و خارجيه تا پيش از فخر رازي تقسيمي مادي و سمانتيكي بوده و به همين دليل منطق‌دانان‌ها نگاه چنداني به آن نداشته‌اند و فخر رازي نخستين كسي است كه اين تقسيم را به مطلق قضيه تعميم مي دهد و آن را به صورت نحوي و صوري مي‌نگرد. از همين رو است كه فخر رازي و به پيروي از او، خونجي، ارموي،‌كاتبي و قطب رازي اين تقسيم را در مباحث عكس مستوي و عكس نقيض و قياس‌ها دخالت مي دهند و احكام گوناگوني براي قضاياي حقيقيه و خارجيه در اين مباحث قائل مي‌شوند. در همين راستا، اثير الدين ابهري قضيه ذهنيه را نيز مي‌افزايد هرچند در مباحث عكس مستوي و عكس نقيض آن را دخالت نمي‌دهد.

نكته ديگري كه در صوري و مادي بودن يك تقسيم نقش دارد اين است كه يك منطق‌دان بخواهد به اين تقسيم اهميت بدهد يا خير. براي نمونه، تقسيم قضيه حملي به كلي و جزئي در منطق گزاره‌ها اهميت ندارد و از اين رو، در منطق گزاره‌ها، اين تقسيم طرح نمي‌شود. بنابراين، هرچند اين تقسيم تقسيمي نحوي و غيرسمانتيكي است اما در منطق گزاره‌ها تقسيمي صوري به شمار نمي‌آيد و بايد تقسيمي مادي به شمار رود. همچنين، تقسيم قضيه به ضروري و ممكن حتي اگر آن را تقسيمي نحوي و غيرسمانتيكي در نظر بگيريم در منطق محمول‌ها اهميتي ندارد و از اين رو، بايد آن را مادي و غيرصوري در نظر بگيريم.

از اينجا نتيجه مي‌شود كه ملاك اوليه براي تقسيم صوري و مادي چندان دقيق نبوده است و بايد به صورت زير دقيق شود:

 

يك تقسيم، در يك منطق، صوري است ات‌ا مقسم آن مقيد به صدق نباشد و اصول موضوعه يا قواعدي براي اقسام آن تقسيم در آن منطق بيان شود.

يك تقسيم، در يك منطق، مادي است ات‌ا مقسم آن مقيد به صدق باشد يا در آن منطق، اصول موضوعه يا قواعدي براي اقسام آن تقسيم بيان نشود.


با اين ملاك، تقسيم صوري را خاص‌تر از تقسيم نحوي و تقسيم مادي را عام‌تر از تقسيم سمانتيكي گرفته‌ايم.

اشتراك لفظي و معنوي

اشتراك لفظي و معنوي دو اصطلاح منطقي است كه كاربردهاي مهمي در فلسفه دارد: براي نمونه، معمولا گفته مي‌شود كه ارسطو به اشتراك لفظي «وجود» باور دارد و صدرا به اشتراك معنوي آن؛ و حتي گفته مي‌شود كه «اصالت وجودِ» صدرايي بر اشتراك معنوي «وجود» استوار است.

اما پرسش اين است كه خود اين دو اصطلاح منطقي (اشتراك لفظي و معنوي) دقيقا به چه معني هستند؟ بر خلاف ديدگاه رايج، به نظر مي‌رسد كه اين دو اصطلاح معناي دقيقي ندارند. از موارد ساده كه بگذريم (مانند اشتراك لفظي «شير» در زبان فارسي و اشتراك معنوي هر مفهوم كلي نسبت به مصاديق‌اش)، مواردي هست كه پرسش‌هاي بي‌پاسخ بي‌شماري دربارۀ آن وجود دارد:

براي نمونه، واژۀ «تنها»‌ و سه معنايي را كه در پست قبل آورديم در نظر بگيريد:

Fa & (X) (XF  --> ~Xa)

ابن‌سينا تنها فيلسوف است

Fa & (x) (xa  --> ~Fx)

ابن‌سينا تنها-فيلسوف است

Fa & (x) (xa  --> ~Hxa)

ابن‌سينا فيلسوفِ تنها است

اين سه معنا شباهت‌هاي بسيار و تفاوت‌هاي ظريفي دارند. آيا اين شباهت‌ها كافي است تا بگوييم واژۀ «تنها» مشترك معنوي است و براي قدر مشترك ميان سه فرمول بالا وضع شده است؟ اصولا، آيا شباهت‌هاي صوري و قدر مشترك ميان فرمول‌ها مي‌تواند شباهت‌هاي معنايي و اشتراك معنوي را تضمين كند؟

براي نمونه‌هاي فلسفي ادامه را ببينيد:

ادامه نوشته

تفاوت معنايي «تنها» و «فقط»

شايد به نظر بيايد كه دو واژه «تنها» و «فقط» مترادف و هم‌معني هستند؛ در حالي كه «فقط» تنها يكي از معاني «تنها» را مي‌رساند!

واژه «تنها» دست كم سه معني دارد:

1. معناي قيدي: تنها ابن‌سينا فيلسوف است (يا فقط ابن‌سينا فيلسوف است)

2. معناي وصفي معرفه (وصف پيشين): تنها فيلسوفي كه وزير و پزشك بود (فقط فيلسوفي كه وزير و پزشك بود)

3. معناي وصفي نكره (وصف پسين): فيلسوفِ تنها (فيلسوفِ فقط) (به معناي «بي‌همراه» يا «منزوي») 

اين سه معنا در زبان انگليسي با واژه‌هاي جدا بيان مي‌شوند:

1. only, solely

2. the, the only, the sole

3. lone, lonely, alone, sole, single

(البته اين واژه‌هاي انگليسي، چنان‌كه در فرهنگ‌ها آْمده است، تفاوت‌هاي نحوي و بارهاي معنايي ويژه دارند كه هم‌اكنون مورد نظر ما نيست.)

از ميان سه معناي «تنها»، دو معناي نخست را مي‌توان صوري كرد اما معناي سوم مفهومي غيرصوري دارد. براي صورت‌بندي معناي نخستِ «تنها» به كتاب درآمدي به منطق جديد از دكتر موحد صص 164-167 و براي معناي دوم به همان كتاب صص 177 و 330-335 (نظريه وصف‌هاي خاص راسل) مراجعه كنيد.


نكته‌اي كه در اينجا مورد نظر من است اين است كه تفاوت دو معناي اول و دوم گاهي بسيار ظريف است. براي مثال، جمله زير را در نظر بگيريد:

* ابن‌سينا تنها فيلسوف است

اگر واژه «تنها» در جمله * را به معناي وصفي بگيريم مي‌شود: ابن سينا فيلسوف است و هر كه جز او غيرفيلسوف است:

Fa & (x) (xa  --> ~Fx)

اما اگر واژه «تنها» در جمله * را به معناي قيدي بگيريم مي‌شود: ابن‌سينا فقط فيلسوف است؛ يعني ابن سينا فيلسوف است و جز فيلسوفي كار ديگري نداد. اگر دامنة سخن براي محمول‌ها را مجموعه شغل‌ها بگيريم (يعني از ميان همه صفات و محمول‌ها، تنها صفات شغلي را در نظر بگيريم) آنگاه مي‌توان جمله * را به روش زير در منطق مرتبه دوم صورت‌بندي كرد:

Fa & (X) (XF  --> ~Xa)

(توجه كنيم كه اين جمله نبايد در سمانتيك استاندارد منطق مرتبه دوم تعبير شود بلكه بايد در سمانتيك هنكين براي منطق مرتبه دوم تفسير گردد.)

مي‌توان اين دو فرمول را در زبان منطق مرتبه اول دوگانه بازنويسي كرد. در سمانتيك منطق مرتبه اول دوگانه، دو دامنه سخن داريم و در نحو اين منطق، دو گونه متغير داريم كه هر كدام روي يكي از دامنه‌ها تغيير مي‌كنند. براي مثال، دو دامنه سخن را مجموعه انسان‌ها و مجموعه شغل‌ها بگيريد و متغيرهاي x‌ و y را ، به ترتيب، براي آن دو مجموعه به كار ببريد. همچنين، محمول دوموضعي D‌ را براي نسبت «داشتن» تعبير كنيد. در اين صورت،‌ دو جمله بالا به صورت زير بيان مي‌شوند:

Daf & (x) (xa  --> ~Dxf)

Daf & (y) (yf  --> ~Day)

با اين صورت‌بندي، معلوم مي‌شود كه تفاوت دو معناي قيدي و وصفي،‌ در حقيقت، تفاوت تأكيد بر اجزاي جمله است: در تفسير وصفي،‌ تأكيد بر شخص علي است و در تفسير قيدي، تأكيد بر وصف فيلسوفي است.

انتشار «شرح المطالع» قطب رازي

كتاب گران‌سنگ شرح المطالع اثر منطق‌دان قرن هشتم قطب الدین محمود بن محمد رازی با تصحيح اسامه ساعدي در اسفند ۱۳۹۰منتشر شد. اين كتاب نيز در نمايشگاه كتاب عرضه شده است.

عنوان كامل اين اثر «لوامع الاسرار في شرح مطالع الانوار» است كه از مهم‌ترين كتاب‌هاي مفصل منطقي است كه مورد توجه منطق‌دانان و فيلسوفان مسلمان بوده و هست. قطب رازي در اين كتاب تحت تاثير چهار شخصيت بزرگ منطقي، ابن‌سينا، فخر رازي، خونجي و خواجه نصير است و ميان آراي اختلافي آنها به داوري مي‌نشيند. انتشار نسخه منقح اين اثر مي‌تواند كار پژوهش درباره بررسي نوآوري‌ها و تحولات منطق‌دانان بزرگ اين مرز و بوم را هموار سازد.

كتاب «مطالع الانوار» مهم‌ترين اثر منطقي سراج الدين ارموي از منطق‌دانان بنام قرن هفتم و معاصر منطق‌دانان بزرگي چون افضل الدين خونجي، اثير الدين ابهري،‌ خواجه نصير الدين طوسي و نجم الدين عمر قزويني كاتبي است.

پيش از اين، دو كار تصحيح و تحقيق درباره شرح مطالع انجام شده بود كه متأسفانه هيچ كدام به مرحله نشر نرسيده بودند:

۱. تصحيح و تحقيق شرح مطالع الانوار به تصحيح محسن جاهد (استاديار فعلي دانشگاه زنجان) رساله دكتري به راهنمايي نجفقلي حبيبي و احد فرامرز قراملكي و مشاوره احمد بهشتي، دانشگاه تهران ۱۳۸۴.

۲. تصحيح و تحقيق بخش تصورات شرح مطالع الانوار به تصحيح علي اصغر جعفري ولني، رساله دكتري به راهنمايي ضياء موحد و مشاوره احد فرامرز قراملكي،‌ مدرسه عالي شهيد مطهري، ۱۳۸۹.

پي‌نوشت 25/2/91:

در اين پيوند مي‌توانيد موسسه ترجمه و تحقيق الساعدي را ملاحظه كنيد.

مقاله «شرطي اتفاقي نزد منطق دانان مسلمان»

مقاله «شرطی اتفاقی نزد منطق‌دانان مسلمان» در نشريه فلسفه و كلام پاييز و زمستان ۱۳۹۰ منتشر شد. متاسفانه،‌پي دي اف اين مقاله را در اختيار ندارم اما پس از قرار دادن آن در سايت نشريه، آن را در اينجا هم خواهم گذاشت.

چكيده

معروف است كه «شرطي اتفاقي» در منطق اسلامي به دو معنا به كار رفته است: «اتفاقي عام» و «اتفاقي خاص». اما با نظر به آثار منطق‌دانان مسلمان، درمي‌يابيم كه اين دو معناي «شرطي اتفاقي» به دو صورت گوناگون تفسير شده‌اند: هر كدام از اتفاقي عام و خاص، گاهي به شرط «عدم لزوم» و گاهي بدون «شرط لزوم» در نظر گرفته شده‌اند. ما اين دو تفسير را «اتفاقي بشرط‌لا» و «اتفاقي لابشرط» ناميده‌ايم. از سوي ديگر، نشان داده‌ايم كه مثال‌هايي در آثار منطقي بزرگان ما وجود دارد كه با هيچ يك از معاني ياد شده براي «اتفاقي» مناسبت ندارد و تنها تفسيري كه از آنها مي‌توان ارائه داد «استلزام مادي» يا «استلزام تابع‌ارزشي» مورد اشاره در منطق جديد است. ما اين معنا را «اتفاقي اعم» ناميده‌ايم. در اين مقاله، معناي ديگري براي شرطي اتفاقي يافته‌ايم كه در زبان طبيعي كاربرد دارد اما در آثار قدما و معاصران، اشاره‌اي به آن نمي‌يابيم و آن اتفاقي‌هايي است كه مقدم آنها كاذب يا ممتنع است و ما آنها را، به اقتباس از «لزومي لفظيِ» خواجه نصير، «اتفاقي لفظي» ناميده‌ايم.

كلمات كليدي: شرطي اتفاقي اعم، اتفاقي عام، اتفاقي خاص، اتفاقي بشرط‌لا، اتفاقي لابشرط، اتفاقي خلاف واقع. 

پي‌نوشت: مقاله حاضر سير تاريخي بحث را در كتب منطقي مسلمانان پي گرفته است. اين مقاله‌اي است كه مي‌بايست پيش از مقاله زير چاپ مي‌شد: شرطی اتفاقی در منطق جدید - (به تاريخ سه شنبه پنجم مرداد 1389) اما انتشار آن به دلايل واهي بيش از سه سال طول كشيد. به دليل اينكه نام يكي از اساتيد دانشگاه اصفهان در مقاله حاضر آمده بود و «اساتيد مشهد» آوردن نام ايشان را در كنار نام بزرگاني مانند ابن‌سينا و خواجه نصير وهن اين بزرگان مي‌دانستند!!! نگارنده را وادار به حذف بخشي از مقاله كردند كه مربوط به آراي آن استاد محترم بود و مخالفت نگارنده با اين مسئله و کش و قوس‌هاي آن بخشي از طولاني شدن زمان انتشار مقاله را سبب شد. به خدا پناه مي‌برم از جهل جاهلان.

منطق گفت و گو - دكتر اردشير - شنبه 26 فروردين - دانشگاه علامه طباطبايي

قرار است در گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي،‌ يك دوره سمينار درباره منطق و فلسفه تحليلي ارائه شود كه نخستين سخنراني را دكتر اردشير با عنوان «منطق گفت و گو» در روز ۲۶ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۳۰ در سالن شهید عضدی دانشکده ادبیات ارائه خواهند کرد.

فایل پی دی اف اطلاع رسانی سمینار

مقاله «آزمون اعتبار براي منطق ربط KR»

مقاله «آزمون اعتبار براي منطق ربط KR» در نشريه معرفت فلسفي شماره ۳۳ پاييز ۱۳۹۰ منتشر شد. 

چكيده:

در منطق سينوي، «شرطي متصل لزومي» مهم‌ترين قسم از اقسام شرطي است و در منطق جديد، نزديك‌ترين ادات شرطي به شرطي لزومي «استلزام ربطي» است. بخشي از منطق جديد كه به «استلزام ربطي» مي‌پردازد «منطق ربط» نام دارد. ميان منطق‌دانان ربط، نزاعي هست كه آيا پذيرش يك تناقض مستلزم هر گزارة دلخواهي است؟ به ديگر سخن، آيا يك گزارة متناقض با هر گزارة دلخواهي مرتبط است؟ پاسخ مثبت به اين سؤال به منطقي به نام KR مي‌انجامد. منطق KR، نسبت به آن دسته از منطق‌هاي ربط كه استنتاج گزاره‌هاي دلخواه از تناقض را ممنوع مي‌دانند، سمانتيك ساده‌تر و شهودي‌تري دارد. با اين حال، تعيين اعتبار و عدم اعتبار استدلال‌ها در نظام‌ها و سمانتيك‌هاي گوناگون منطق ربط، حتي در KR، كاري است بس دشوار و در ادبيات منطق ربط كمتر به آن پرداخته شده است. در اين مقاله، با الهام از يك روش ارزش‌دهي به نام «آزمون اعتبار» كه هيوز و كرسول در منطق موجهات معرفي كرده‌اند، يك «آزمون اعتبار» براي منطق KR طراحي كرده و كاربرد آن را در چند مثال نشان داده‌ايم.

انتشار سومين شماره منطق‌پژوهي

سومين شماره منطق‌پژوهي با مقالات زير منتشر شد:


1. بازتأملي انتقادي در بهره‌گيري از سور مرتبة دوم در تحليل شرطي لزومي

محمد ايزدي و علي‌رضا دارابي

2. نظرية فراارزشگذارها، ابهام و پارادوكس خرمن

داود حسيني

3. تحليل پارادوكس دروغگو در چهارچوب نظرية ساختاري گزاره‌ها

عليرضا دست‌افشان

4. جهان‌هاي ناممكن و متون التفاتي از نگاه پريست

بهنام ذوالقدر و فرشته نباتي

5. تعريف‌هاي ارسطوييِ فرفوريوس از جنس و نوع : مقايسة برداشت ابن‌سينا و بارنز

مهدي عظيمي

6. تحليل عموم‌هاي سه‌گانۀ اصول فقه در منطق جديد

اسدالله فلاحي

7. آشيل به لاك‌پشت چه گفت؟

هومن محمد قربانيان

جلسه عمومی انجمن منطق ایران برگزار شد

جلسه عمومی انجمن منطق ایران امروز در انجمن حکمت و فلسفه ساعت ۴ بعد از ظهر با حضور تقریبا ۵۰ عضو برگزار شد. در این جلسه برای افزایش اعضای هیئت رئیسه از پنج به هفت نفر انتخاباتی برگزار شد که دکتر محمد اردشير استاد منطق ریاضی دانشگاه شریف و دکتر سيد نصر الله موسويان از انجمن حکمت و فلسفه به عنوان اعضای جدید هیئت رئیسه برگزیده شدند.

با تبریک به این دو استاد گرانقدر، آرزوي پيشرفت هر چه بيشتر براي انجمن منطق ايران و همه اعضاي آن به ويژه دو عضو جديد را دارم.

برگزاری مجمع عمومی سالیانه انجمن منطق ایران

 
تاریخ برگزاری مجمع سالیانه : 10 اسفند ماه 1390

مکان : خیابان ولی عصر (عج ) . خیابان نوفل لوشاتو . خیابان شهید آراکلیان . موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران

ساعت : 4 بعد از ظهر

دستور جلسه :

اصلاح بندی از اساسنامه و افزایش تعداد اعضای هیئت مدیره از 5 به 7 نفر

برگزاری انتخابات  برای دو عضو جدید هیئت مدیره و یک نفر بازرس علی البدل

برنامه سمینارهای گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس تهران - ترم دوم 90-91

سمینارها در روزهای سه شنبه ساعت یک بعدازظهر در اتاق ۲۱۱ دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس تهران برگزار می گردد.

سخنران

موضوع

تاريخ

اصغر پوربهرامي

دانشگاه تربيت مدرس

معياري بري تمايز مواد ثلاث منطقي

و وجوب و امكان فلسفي

2/12/90

محمدصالح زارع پور

دانشگاه تربيت مدرس

رياضيات و تعيين ناقص

9/12/90

سياوش اسدي

دانشگاه تربيت مدرس

تمايز " وجود " و " موجود " در چارچوب

نظريه دلالت غير مستقيم

16/12/90

سيد نصراله موسويان

موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران

سهروردي و عقل گرايي جديد

29/1/91

علي رضا دارابي

دانشگاه تربيت مدرس

سور شرطي لزومي

5/2/91

هومن محمد قربانيان

دانشگاه تربيت مدرس

نظريه گرايشي بودن معنا

12/2/91

حسين بيات

دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و حقيقات تهران

ساختار منطقي حامل صدق

19/2/91

لطف اله نبوي

دانشگاه تربيت مدرس

پوپر و فرمولي براي تبيين پژوهش

26/2/91

داود حسيني

دانشگاه تربيت مدرس

جايي براي منطق فازي ؟

2/3/91

مقاله «در دفاع از عكس مستوي» از دكتر حسين واله

مقاله در دفاع از عكس مستوي مقاله‌اي است از دكتر حسين واله استاديار گروه فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي كه در نشريه پژوهش‌هاي فلسفي - كلامي شماره ۴۶ پاييز و زمستان ۱۳۸۹ منتشر شده است. اين مقاله تازه‌ترين نوشته در ميان مقاله‌هاي متعددي است كه در واكنش به حمله دكتر ضياء موحد به عكس مستوي نگاشته شده است. (گفتني است كه دكتر موحد در سال ۱۳۶۶ مقاله‌اي بر ضد منطق قديم، به ويژه، عكس مستوي موجبه كليه، نوشته و منطق‌دانان قديم را به خلط ماده و صورت متهم كرده است. از آن زمان تا كنون مقاله‌هاي بسياري در پاسخ به موحد نوشته شده است. دكتر واله در اين مقاله به هيچ يك از پاسخ‌هاي پيشينيان اشاره‌اي نكرده است).

چکيده:
با ظهور منطق صوري جديد و پيشرفت در متمايز كردن صورت از ماد ه، مواردي از خلط صورت با ماد ه در منطق قديم آشكار شده است. عده اي معتقدند اين خلط در قاعده عكس مستوي كه از قواعد صوري بسيار مهم است و در اثبات بسياري از ديگر قواعد صوري هم به كار مي رود، وجود دارد؛ چون در مواردي از اعمال قاعده عكس مستوي، استنتاج وجودي از شرطي صورت مي گيرد و اصل صادق، امـا عكس كاذب است. علت اينكه پيشينيان آن را معتبر مي پنداشته اند، خلط ماد ه و صورت بوده است.
در اين مقاله به اشكالي مي پردازيم كه منطقدانان متاخر بر قاعده عكس مستوي گرفته اند. مباني نظري اين اشكال را توضيح مي دهيم و آنگاه به تفاوت هاي منطق قديم و جديد در پيش فرض ها، اصول موضوعه و قواعد استنتاج مي پردازيم كه غفلت از آنها سبب بروز اين اشكال شده است. سپس براي مثال هاي نقضي كه در رد قاعده عكس مستوي آورده اند پاسخ هايي پيشنهاد مي كنيم. در پايان به بحث وجودي بودن قضيه جزئيه مي پردازيم و سر آن را در منطق جديد و قديم مي كاويم.

کليدواژگان:منطق صوري، عكس مستوي، ماده، صورت

مقاله «منطق ربط و سلب لزوم در شرطی سالبه لزومیه»

مقاله منطق ربط و سلب لزوم در شرطی سالبه لزومیه  در نشريه انديشه ديني شماره ۴۰ پاييز ۱۳۹۰ صص ۱-۲۸ منتشر شد.

چکيده:

نگارنده در مقاله ي ديگري در تحليل شرطي هاي سالبه ي كليه، با فرمول بندي عبارات ابن سينا نشان داده است كه به تحليل ابن سينا ايراد صوري مهمي وارد است و تلاش هاي ابن سينا در پاسخ به آن، پذيرفتني نيستند. او به كمك تحليل ابن سينا از موجبه ي كليه، پاسخ ديگري به ايراد مورد نظر يافته، اما نشان داده است كه اين پاسخ نيز توان دفع ايراد را ندارد. در پايان، وي حل نهايي مساله را، به عنوان مساله اي باز، فراروي پژوهندگان قرار داده است. اكنون در اين مقاله، نشان مي دهيم كه ايراد تحليل هاي آن مقاله در تابع ارزشي گرفتن شرطي است و با تبديل آن به شرطي ربطي، ايراد مرتفع مي گردد. البته كاربرد شرطي هاي ربطي هرچند در سالبه ي كليه ي لزومي با كاميابي همراه است، در تحليل موجبه ي جزييه لزوميه با دشواري هايي روبه رو است. نشان مي دهيم كه با استفاده از تفكيك «لزومي حقيقي» و «لزومي لفظي» (كه يكي از مهم ترين نوآوري هاي ابن سينا است) و با وارد ساختن «امكان مقدم» در تحليل موجبه ي كليه ي لزوميه، اين دشواري ها را مي توان پشت سر گذاشت.

کليدواژگان:
سالبه ي كليه ي لزوميه 2، موجبه ي كليه ي لزوميه 3، منطق كلاسيك، منطق ربط ، ابن سينا

کتاب منطق اشراق منتشر شد.

مؤسسه بوستان کتاب منتشر کرد؛

خبرگزاری رسا ـ کتاب منطق اشراق؛‌ پژوهشی در منطق حکمت اشراق سهروردی تألیف حسین فلسفی از سوی مؤسسه بوستان کتاب منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب «منطق اشراق؛‌ پژوهشی در منطق حکمت اشراق سهروردی» ترجمه و شرح گفتار اول تا سوم از بخش اول کتاب حکمت اشراق سهروردی است که به همراه ویرایش و اعراب گذاری متن عربی به چاپ رسیده است.

کتاب «حکمت اشراق» سهروردی، افزون بر پیش‌گفتار، دو بخش دارد: بخش نخست آن، چهار گفتار است: گفتار نخست درباره دانش ‌ها و شناساندن است که شامل هفت دستور و یک بهره و روش اشراقی است. گفتار دوم درباره حجت ‌ها و پایه ‌های آن‌ هاست و هفت دستور و یک دانش اشراقی و یک ژرف ‌نگری اشراقی و دو روش و پنج بهره را در بر دارد. گفتار سوم درباره مغالطه ‌ها و برخی داوری‌ هاست با دو بهره و چهار دستور. این سه گفتار درباره دانش منطق است. سهروردی در این سه گفتار، افزون بر سنجش منطق ارسطویی، اندیشه های منطقی خود را پیشنهاد داده است.
کتاب «منطق اشراق؛‌ پژوهشی در منطق حکمت اشراق سهروردی»، ویرایش، اعراب‌گذاری، ترجمه و شرح این بخش از کتاب حکمت اشراق است.

در بخشی از گفتار دوم این کتاب آمده است:
«الضّابط الرّابِعُ: فِی التَّناقُض (contradiction) وَ حَدِّهِ (definition)
هو أن التناقض إختلاف قضیتین بالایجاب و السلب لا غیر. ثم یلزم منه أن لا یجتمعا صدقا و لا کذبا. فینبغی أن یکون الموضوع و المحمول و الشرط و النسب و الجهات فیهما غیر مختلفة. و فی القضایا المحیطة لا یحتاج إلی زیادة شرط، بل نسلب ما أوجبناه بعینه، کقولنا فی القضیة البتاتة (کل فلان، بالضرورة هو ممکن أن یکون بهمانا). فنقیضه (لیس بالضرورة کل فلان، هو ممکن أن یکون بالضرورة بهمانا).

دستور چهارم: تناقض و تعریف آن
تناقض، گوناگونی دو گزاره در سلب و ایجاب است و بس، پی آمد تناقض آن است که دو گزاره نمی توانند هر دو، درست یا هر دو نادرست باشند. پس بایسته است که موضوع، محمول، شرط، نسبت و راستای آن دو یکی باشد. برای تناقض گزاره ای عام، به شرطی بیش از این ها نیاز نداریم بلکه همان گزاره ای را که ایجاب کرده ایم، سلب می کنیم؛ مانند اینکه در گزاره بتاته بگوییم (هر الفی به ضرورت ممکن است ب باشد) که نقیض آن می شود: (چنین نیست که هر الفی، به ضرورت ممکن است که ب باشد).»

آوردن اختلاف نسخ و همچنین اعراب گذاری متن بر غنای کتاب افزوده است.

کتاب «منطق اشراق؛‌ پژوهشی در منطق حکمت اشراق سهروردی» به کوشش دکتر حسین فلسفی در سال 1390 با شمارگان 1000 نسخه در 167 صفحه با قیمت 2700 تومان از سوی مؤسسه بوستان کتاب منتشر شده است.

لينك خبر:رسانیوز و کتاب رشد

 

 

 

مقاله «نظريه ايجاب بتي نزد سهروردي، دليل‌ها و پيامدهاي آن»

نشریه جاویدان خرد شماره ۴ پاييز ۸۹ منتشر شد. مقاله نظريه ايجاب بتي نزد سهروردي، دليلها و پيامدهاي آن در صفحات ۴۹-۷۱ به نقد اين نظريه سهروردي مي‌پردازد كه سالبه‌ها را مي‌توان به موجبه‌ها برگرداند.

چكيده

سهروردي بر اين باور است كه در ميان محصوره‌ها، سالبه‌ها، نيز، مانند موجبه‌ها، بر وجود موضوع دلالت دارند و از اين­رو، مي‌توان سالبه‌هاي محصوره را به موجبه‌ها برگرداند و تعداد قياس‌ها و قواعد منطقي را كاهش داد. اين نظريه را «ايجاب بتّي» مي‌ناميم. اين نظريه (برخلاف نظريهٴ «ضرورت بتاته» كه ممكنه‌ها را به ضروريّه برمي‌گرداند) از استحكام كافي برخوردار نيست؛ زيرا نه دلايل اقامه­شده بر آن قانع­كننده است نه پيامدهاي آن پذيرفتني. از سخنان سهروردي چهار دليل براي نظريهٴ يادشده استنباط مي‌شود: 1. «در سالبه‌ها، عقدالوضع ايجابي است و بنا به قاعدهٴ فرعيه، بر وجود موضوع دلالت دارد»؛ اين دليل تنها در صورت عطفي بودن رابطه عقدالوضع و عقدالحمل پذيرفتني است و به قضاياي كليه كه رابطهٴ عقدين در آنها شرطي است، تعميم­پذير نيست. 2. «سلب جزء قضيه است و اجزاي قضيه را مي‌توان جزء محمول قرار داد». اين دليل، نيز، به دليل كذب، كبراي آن پذيرفتني نيست. 3. «سلب ضروري همان ايجاب امتناع است» و 4. «سلب و ايجاب در ممكن مساوي هستند»، اين دو دليل نيز به خلط «سلب جهت» و «جهت سلب» دچار هستند. اين از نادرستي ادله؛ امّا، از پيامدهاي نادرست نظريهٴ «ايجاب بتّي»، نيز، مي‌توان به ناسازگاري آن با برخي از قوانين مسلّم منطقي، مانند قانون تناقض ميان محصورات، اشاره كرد.

كليدواژه­ها: سهروردي، ايجاب بتّي، موجبه، سالبه، تعهد وجودي.

مقاله «منطق و وجود شناسي صوري»

نشريه پژوهش‌هاي فلسفي - كلامي شماره 49 پاييز 90 منتشر شد.

در اين شماره، دكتر موسي اكرمي مقاله‌اي به انگليسي با عنوان «منطق و وجود شناسي صوري» دارند.

دو مقالة منطقي و منطقي - فلسفي در آينه معرفت

نشريه آينه معرفت شماره 25 زمستان 1389 منتشر شد. مقاله نخست اين شماره، مقاله‌اي منطقي است و مقاله دوم مقاله‌اي فلسفي است كه از ابزارهاي منطقي براي تحليل اصالت وجود بهره برده است:

 رابطه بين حمل اولي ذاتي و شايع صناعي ملاصدرا و قضاياي تحليلي و تركيبي كانت
دكتر سيدمرتضي حسيني شاهرودي، اميرعلي ترقي اوغاز   ص 2

ريشه زباني اختلاف قرائت ها از نظريه اصالت وجود
دكتر حسين واله   ص 23

اصل مقاله‌ها در لينك نشريه كه در بالا آمده است قابل دانلود است.

برگزاری درس گفتارهای مبانی منطق و روش شناسی (دكتر نبوي) در پژوهشگاه علوم انسانی

جناب استاد دكتر لطف اله نبوي اخيرا درس‌گفتارهايي را در پژوهشگاه علوم انساني آغاز كرده‌اند كه براي علاقه‌مندان به منطق جديد بسيار ارزشمند است. براي اطلاع از كم و كيف جلسات و نحوه ثبت نام مي‌توانيد به آدرس زير مراجعه كنيد:

برگزاری درس گفتارهای مبانی منطق و روش شناسی - پژوهشگاه علوم انسانی

چند مقاله منطقي در نشريه فلسفه و كلام اسلامي (مقالات و بررسيهاي سابق)

نشريه فلسفه و كلام اسلامي (مقالات و بررسيهاي سابق) سال 44 شماره‌هاي 1 (بهار و تابستان 90) و 2 (پاييز و زمستان 90) منتشر شد. در اين دو شماره، مقاله‌هاي منطقي (و منطقي- فلسفي) هست كه به معرفي آنها مي‌پردازم:

 

فلسفه و كلام اسلامي

سال چهل و چهارم ، شماره 1، بهار و تابستان 1390

  

 بررسي قضاياي حقيقيه منطق دانان مسلمان و گزاره هاي قانون وار به تقرير نلسون گودمن
احمد عبادي، احد فرامرز قراملكي   ص 43
  

 مدلسازي رياضي حركت توسطي و حركت قطعي
سيده مريم موسوي، محمد سعيدي مهر   ص 115

 تقريري نو از مساله شر براساس نظريه ادراكات اعتباري علامه طباطبايي
حسين هوشنگي، سيدمرتضي حسيني   ص 137
  

 

فلسفه و كلام اسلامي

سال چهل و چهارم ، شماره 2، پاييز و زمستان 1390

 

 بازسازي نگره هاي «گزاره» و «وضعيت» براساس آراي جان پالك
سيدمحمدعلي حجتي، مجتبي اميرخانلو، لطف الله نبوي    ص 31
  

 عدم ضرورت «قضيه ضروريه بتاته» سهروردي
سردار دكامي، حسن ابراهيمي   ص 95
    

 «الرساله الزاهره» نوشته اثيرالدين ابهري: نسخه شناسي، متن شناسي، تصحيح، و تحليل
مهدي عظيمي، هاشم قرباني   ص 129
   

 قضاياي وجودي از ديدگاه ملاصدرا
مريم قلاسي، محمد كاظم علمي   ص 165
  

 

پی‌نوشت ۷/۳/۹۱:

اين مقالات را مي‌توانيد از سايت اختصاصي فلسفه و كلام اسلامي دانلود كنيد:

دوره ۴۴، شماره ۱ صص ۱-۱۸۰ (‏فروردین ۱۳۹۰

خطاهايي در مقاله «قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد خونَجي»

با مرور مقاله «قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد خونَجي» به اشتباهات عجيبي برخوردم كه تعجبم را برانگيخت! موارد زير اشتباهاتي است كه فعلا متوجه آن شدهام:


1. در ص 112 دو گزاره سالبة الطرفين 26 و 28 به صورت زير آمده است:

26         خارجيه الموضوع  [كل ما ليس ج في الخارج فهو ملزوم لسلب الباء]

28         حقيقيه مطلقه    [كل ما ليس بملزوم للجيم فهو ملزوم لسلب الباء]

 كه درست آن چنين است:

26         خارجيه الموضوع  [كل ما ليس ج في الخارج فهو ليس بملزوم للباء]

28         حقيقيه مطلقه    [كل ما ليس بملزوم للجيم فهو ليس بملزوم للباء]


2. در پايان صفحه 116 چنين آمده است:

اما تحليل عبارت «له حيثيه الانسانيه» يا «داراي صفت انسانيت است» چگونه بايد باشد؟ اين عبارت را به دو صورت ميتوان صورتبندي كرد: اگر مفاهيم خارجي را با محمول سهموضعي صدق و به معناي «صدق عليه الانسان في الخارج» تحليل كنيم معناي عبارت «له حيثيه الانسانيه» چنين خواهد شد: «صدق عليه الانسان في الخارج و في الذهن». بنابراين، آن را بايد به صورت «TkAx ^ TzAx» ترجمه كرد كه حرف «z» و حرف «k»، به ترتيب، به معناي «در ذهن» و «خارج از ذهن» است.

 كه درست آن چنين است:

... «صدق عليه الانسان في الخارج أو في الذهن». بنابراين، آن را بايد به صورت «TkAx v TzAx» ترجمه كرد ...

طبيعتا در ص 131 نيز همه عاطفها بايد به فاصل تبديل شوند؛ اما اين كار برخي از ادعاهاي اين صفحه را مخدوش ميسازد!


3. اگر تعريفهاي زير را بپذيريم:

TkAx = (Ax ^ E!x)

TzAx = (Ax ^ ~E!x)

آنگاه خواهيم داشت:

(TkAx v TzAx) = [(Ax ^ E!x) v (Ax ^ ~E!x)]

                    = [Ax ^ (E!x v ~E!x)]

                    = Ax

 و اين به آن معنا است كه صورتبندي چهارم با اصلاحيه گفته شده به صورتبندي نخست فروميكاهد!

مقاله «قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد خونَجي»

مقاله «قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد خونَجي» در نشريه فلسفه سال ۳۸ پاييز و زمستان ۱۳۸۹ منتشر شد. اين مقاله، به دليل اعمال نظرات داوران نشريه، بيش از اندازه فشرده شد و اين مسئله شايد اطناب مملّ موجود در نسخه اصل را از ميان برداشته باشد اما بي گمان آن را به ايجاز مخلّ دچار ساخته است. از اين رو، مقاله ارسالي به نشريه را نيز پيوست مي كنم كه اگر مقاله منتشر شده ابهامي داشت به كمك اصل مقاله ابهام زدايي شود.

چکیده:

افضل الدين خونَجي، با تقسيم هر يك از عقد الوضع و عقد الحمل به خارجي و حقيقي، عقدهاي خارجي را به صورت وصفي و عقدهاي حقيقي را به سه صورت بسيط، اضافي و شرطي بيان مي‌كند. از آنجا كه موصوف و صفت را در منطق جديد غالبا معادل تركيب عطفي مي‌دانند، به نظر مي‌رسد كه عقدهاي خارجي را بايد به صورت تركيب عطفي تحليل كرد. عقدهاي حقيقي را نيز دست كم به سه صورت بسيط، شرطي تابع‌ارزشي و شرطي ربطي مي‌توان تحليل كرد. روابطي كه خونَجي ميان انواع قضاياي حقيقيه و خارجيه بيان كرده است در بيشتر موارد با تحليل عقدهاي حقيقي به صورت بسيط و در مواردي با تحليل آن‌ها به شرطي مادي و در مواردي ديگر با تحليل آن‌ها به شرطي ربطي مطابقت دارد. او همچنين، در مواردي به تعهد وجودي در موجبه كليه استناد مي‌كند و در مواردي آن را وامي‌نهد. از اين همه، نتيجه گرفته‌ايم كه خونَجي در همه موارد بر يك تحليل ثابت استوار نبوده و تحليل‌هاي گوناگون را با هم درآميخته است.

واژه‌هاي كليدي:

قضيه حقيقيه، قضيه خارجيه، عطفي، شرطي مادي، شرطي ربطي، تعهد وجودي.

انتشار شماره دوم نشریه «منطق پژوهي»

شماره‌ی جدید منطق‌پژوهی (سال اوّل، شماره‌ی دوم، پاییز و زمستان 1389) با مقالات زیر منتشر شده است:

احمدی افرمجانی، علی‌اکبر

ذوحدین هگلی؛ بررسی نسبت «پدیدارشناسی» و «منطق»

امیرخانی، مهناز

نظام‌های موجه محمولی کریپکی و مسأله‌ی ذات‌باوری

چیت‌ساز، مازیار

رویکردهای نو به قانون عدم تناقض

ذکیانی، غلامرضا

ارزیابی ترجمه‌ی عربی «قیاس ارسطو»

عطار، فراز

اصلاحات فرانتس برنتانو بر منطق

قیوم‌زاده، کامران

قضیه‌ی ناتمامیت گودل و فلسفه‌ی ذهن

میرزاپور، مهدی

صوری‌سازی قواعد قیاس حملی

با تشکر از آقای دکتر مهدی عظیمی که فهرست مقالات را برای اطلاع رسانی در اختیار بنده گذاشتند.

پي‌نوشت ۷/۳/۹۱:

اخيرا مقالات منطق‌پژوهي شماره ۲ در سايت «پرتال جامع علوم انسانی» قرار داده شده است.

آغاز کلاس «آشنايي با منطق ربط» در مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه

دوره «آشنايي با منطق ربط» كه قرار بود در آغاز سال تحصيلي جديد در قالب كلاس‌‌هاي آزاد مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران در روزهاي سه‌شنبه برگزار شود با تاخيري دو ماهه در سه‌شنبه اين هفته ۸/۹/۹۰ ساعت ۱۴ آغاز مي‌شود. اين كلاس براي آشنايان به سمانتيك و نظام‌هاي استنتاجي منطق موجهات جديد در نظر گرفته شده است؛ يعني دوستاني كه دست كم دانش‌آموخته كارشناسي ارشد منطق هستند. ديگر دوستان شايد بهره چنداني از كلاس نبرند اما دست كم اين خوبي را دارد كه اهميت منطق موجهات جديد را براي فهم شاخه‌هاي پيشرفته‌تر منطق بهتر مي‌توانند درك كنند.

در جلسه آغازين، قرار است درباره روز و ساعت كلاس نيز توافقي به عمل آيد تا مناسب‌ترين زمان ممكن براي حضور دوستان فراهم شود.

سه مقاله از پنج منطق‌دان

نشريه انديشه ديني شماره ۳۹ تابستان ۹۰ منتشر شد. در اين شماره، دو مقاله منطقي هست كه به بحث قضاياي حقيقيه و خارجيه و تناقض‌باوري پرداخته‌اند:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. شرط علي معرفت و قضاياي حقيقيه و خارجيه انديشه ديني ۳۹، دكتر عبدالرسول كشفي و احمد عبادي

چكيده:

در پاسخ به مثال هاي نقضي «ادموند گتيه» در باب كافي نبودن اجزاي سه گانه در تعريف سه جزيي معرفت، «آلوين گلدمن»، معرفت شناس معاصر، جزو چهارمي را به اجزاي سه گانه ي تعريف مي افزايد كه به «شرط علي معرفت» معروف است. بر مبناي اين شرط، باور به يك گزاره بايد معلول مستقيم يا نامستقيم محكي خارجي آن گزاره باشد. در اين مقاله، از طريق مطالعه ي تطبيقي ميان تقسيم گزاره ي مسوره به حقيقيه و خارجيه از يك سو و شرط علي معرفت از سوي ديگر و با تكيه بر تحليل مختار از قضاياي حقيقيه و خارجيه، نظريه ي «شرط علي معرفت» مورد نقد قرار مي گيرد. اين مقاله نشان مي دهد كه نظريه ي شرط علي با هيچ يك از دو قسم قضاياي حقيقيه و خارجيه سازگار نيست و بر همين اساس، اين شرط با مباني منطق قديم و جديد در تحليل گزاره هاي كلي نيز ناسازگار است. در پايان، مقاله مي كوشد، ضمن معرفي منطق حاكم بر نظريه ي شرط علي معرفت، ميزان كارآيي و اثربخشي آن را نيز مورد بررسي و نقد قرار دهد.

کليدواژگان:
شرط علي معرفت، تعريف (تحليل) سه جزيي معرفت ، آلوين گُلدمَن، قضيه ي حقيقيه، قضيه ي خارجيه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۲. بررسي و نقد ديدگاه تناقض‌باوري انديشه ديني ۳۹، رحمان شريف زاده و دکتر سید محمد علی حجتی

چكيده:

تناقض باوري ديدگاهي است كه ادعا مي كند برخي تناقض ها صادق (يا موجه) هستند. تناقض باور سعي مي كند تناقض هاي مورد نظر خود را از استدلال هاي صحيحي بيرون بكشد. منتقدان در تلاشاند كه اولاً ناصحيح بودن استدلال ها ي تناقض باوري را نشان دهند، ثانياً سعي مي كنند يك سري استدلال هاي كلي عيله تناقض باوري مطرح نمايند. در اين مقاله، به بررسي و نقد تناقض باوري، به خصوص آراي گراهام پريست، پرداخته شده است.

کليدواژگان:
تناقض باوري، پارادوكس، گراهام پريست

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در ضمن، در شماره ۳۴ همين نشريه در بهار ۱۳۸۹، مقاله منطقي ديگري ارائه شده بود كه در زير تقديم مي‌شود:

۳. صوري‌سازي در منطق گزاره‌ها و نقش ثوابت منطقي در آن انديشه ديني ۳۴ دکتر سید محمد علی حجتی و وحيده عامري

چكيده:

يکي از مباحث بنيادين فلسفه منطق صوري سازي است که تامل در چيستي و چگونگي آن تلاش هاي منطق دانان را در سطح وسيعي متوجه خود ساخته است. صوري سازي را مي توان به معناي تحليل قضايا و استدلالات با توجه به صورت آن ها و بدون لحاظ کردن محتواي آن ها با هدف آشکار ساختن ساختار منطقي جملات دانست. فرگه، بنيان گذار منطق جديد، با الهام از مفهوم تابع و متغير در رياضي و تمايز ميان مفهوم و شئ، قضايا را به دو بخش اسمي و محمولي تحليل کرد که همين امر مبناي صوري سازي در منطق جديد مي باشد. اما آن چه سمت و سوي صوري سازي را مشخص مي کند، مسأله اعتبار است، چرا که حفظ اعتبار ضامن صحت نحوه صوري سازي است. ثوابت منطقي عنصرهاي بنيادين ساخت هاي منطقي اند که در صوري سازي اهميت فوق العاده اي دارند. اما منطق دانان براي تعيين آن ها ملاک هاي مختلفي ارايه داده اند که پذيرفتن هرکدام موجب تغيير در نحوه صوري کردن گزاره ها در منطق مي شود. ما در اين مقاله نشان خواهيم داد كه نظام هاي منطقي مختلف مي توانند معيارهاي مختلفي براي ثوابت منطقي داشته باشند، هم چنين انتخاب يك معيار متاثر است از اين كه آيا مي خواهيم ثابت منطقي جديدي به نظام موجود بيافزاييم يا در مقام تاسيس يك نظام هستيم.

كليد واژه: صوري سازي، منطق گزاره ها، فرگه، اعتبار، ثوابت منطقي

مقاله «تعهد درون‌قاعده‌ای خواجه نصير در عکس نقيض و معضل نقض طرفين»

مقاله تعهد درون‌قاعده‌اي خواجه نصير در عكس نقيض و معضل نقض طرفين مقاله‌اي است كه اخيرا در نشريه زير منتشر شده است:

متافيزيك (مجله علمی ـ پژوهشی) دانشكده ادبيات و علوم انساني - دانشگاه اصفهان دورة جديد، شماره 5 و 6، بهار و تابستان 1389، ص 68-57

 چكيده:

بسياري از قواعد منطق قديم نيازمند وجود موضوع هستند و اين وجود موضوع را مي‌توان يا در ساختار گزاره‌ها (محصورات چهارگانه) وارد كرد يا به عنوان مقدمه‌اي اضافي، جزئي از قواعد دانست. اين دو رهيافت را «تعهد درون‌گزاره‌اي» و «تعهد درون‌قاعده‌اي» مي‌ناميم. نخستين كساني كه به تعهد درون‌قاعده‌اي تصريح كرده‌اند، ابن‌سينا در قاعده نقض محمول و خواجه نصير در قاعده عكس نقيض هستند. خواجه نصير، به وجود موضوع نه تنها در مقدمات، بلكه در نتايج نيز متعهد گشته و در بيان احكام قاعده عكس نقيض، وجود موضوع اصل و عكس را با هم شرط كرده است. در دوران معاصر، مظفر قاعده‌اي به نام «نقض طرفين» (و نيز «نقض موضوع») به مجموعه قواعد منطق افزوده است كه هيچ يك از تعهدهاي درون‌گزاره‌اي و درون‌قاعده‌اي سينایي و خواجوي را ياراي اعتباربخشي به آن نيست. بنا به بحث‌هايي كه در مقاله انجام مي‌شود، نشان مي‌دهيم كه به هيچ وجه ديگر نمي‌توان از اين قاعده دفاع كرد.

 واژه‌هاي كليدي:

تعهد وجودي، تعهد درون‌گزاره‌اي، تعهد درون‌قاعده‌اي، نقض محمول، نقض طرفين، عكس نقيض

مقالات مرتبط:

سخنراني‌هاي مرتبط:

كتابشناسي منطق

آقاي دكتر سعيد انواري لطف كردند و مقاله كتابشناسي منطق را براي ارائه در وبلاگ در اختيار بنده قرار دادند. اطلاعات كتابشناختي اين مقاله به شرح زير است:

كاظم‌خاني، حبيب‌الله، (۱۳۸۳)، «كتابشناسي منطق»، علامه ۳ و ۴، صص ۲۶۹-۲۸۱.

اين مقاله به معرفي كتاب‌هاي منطقي منتشر شده در ايران از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۸۳ پرداخته است. متأسفانه مقاله به صورت تصوير است و امكان جستجو ندارد. با اين حال، وجود آن مغتنم است.

خود دكتر انواري به همراه علي گلباز فهرست نسبتا جامعي از آثار منطقي به زبان فارسي را در مقاله‌اي منتشر كرده بودند كه قبلا در پست زير معرفي كرده‌ام:

نگاهی به سیر پیدایش و گسترش آثار منطق جدید به زبان فارسی در ایران (سهم ما از منطق ریاضی) - دوشنبه بیست و یکم شهریور 1390

مقاله جديد با مقاله دكتر انواري و گلباز، به اصطلاح، عموم و خصوص من‌وجه است: مقاله كاظم‌خاني تنها به كتاب‌هاي منطقي پرداخته است در حالي كه مقاله دكتر انواري و گلباز پايان‌نامه‌ها و مقالات منطقي را نيز پوشش مي‌دهد. از سوي ديگر، مقاله دكتر انواري و گلباز خود را به آثار منطق جديد محدود ساخته در حالي كه مقاله كاظم‌خاني كتاب‌هاي منطق قديم را نيز از قلم نينداخته است.

در پايان، از دكتر انواري بابت معرفي اين كتابشناسي صميمانه سپاس‌گزارم.

سخنرانی درباره «انواع تعهد وجودي»

ديروز در گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس درباره «انواع تعهد وجودي» سخنراني داشتم.

فايل پاور پوينت اين مقاله

چكيده:

تعهد وجودي انواع بسياري دارد كه در اين مقاله، تنها به «تعهد وجودي موضوع» پرداخته و آن را در چهار دسته كلي طبقه‌بندي كرده‌ايم: 1. درون‌گزاره‌اي، 2. درون‌قاعده‌اي، 3. درون‌منطقي و 4. درون زباني. نشان مي‌دهيم كه قواعد منطق قديم در هر يك از تعهدها احكام گوناگوني دارد و از اين نتيجه مي‌گيريم كه اين تعهدها هم‌توان و معادل نيستند. همچنين، براي تعهد درون‌گزاره‌اي سه تفسير ارسطويي، فرگه‌اي و راسلي بيان مي‌كنيم. تفسير ارسطويي گزاره‌هاي موجبه را متعهد به وجود موضوع مي‌سازد و تفسير فرگه‌اي گزاره‌هاي سالبه را و تفسير راسلي همه محصوره‌ها را داراي تعهد وجودي مي‌شمارد. در هر يك از اين تفسيرها قواعد منطق قديم را با و بدون تعهدهاي درون‌قاعده‌اي، درون‌منطقي و درون‌زباني بررسي كرده‌ايم و نشان داده‌ايم كه هيچ كدام از اين تعهدها و تفسيرها نمي‌تواند همه قواعد منطق قديم را معتبر سازد. قاعده‌هايي كه از كمند همه اين تعهدها و تفسيرها مي‌گريزند دو قاعدة «نقض موضوع» و «نقض طرفين» هستند.

دو سال پيش، همايشي در دانشگاه شريف برگزار شده بود كه مقاله‌اي با مضمون مشابه ارائه كرده بودم:

سمینار دو روزه منطق و فلسفه ریاضی برگزار شد - جمعه یکم خرداد 1388

در آن همايش، انواع تعهد وجودي را نزد منطق‌دانان جديد بررسي كرده بودم؛ اما در ارائه ديروز، تعهد وجودي را بيشتر نزد منطق‌دانان قديم مورد بحث قرار داده‌ام.

سایت  تخصصي جدید «منطق‌نامه»

سايت تخصصي منطق‌نامه سايت جديدي است در منطق (و شايد نخستين سايت در اين زمينه به زبان فارسي) كه به همت آقاي فرشاد نوروزي از دانشجويان فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي راه‌اندازي شده است. اين سايت كه امروز متولد شده قرار است به معرفي آثار منطقي و منطق‌پژوهان بپردازد و رويدادهاي منطقي را اطلاع‌رساني و گزارش كند. تولد اين نورسيده را به همه علاقه‌مندان به منطق تبريك گفته، از آقاي نوروزي و همكارانش سپاس‌گزاري مي‌كنم. باشد كه اين نوزاد قد بر افرازد، بال و پر بگيرد، بر آسمان انديشه برآيد و خوش بدرخشد.

فایل کتاب «شرح الاشارات و التنبیهات» خواجه نصیر طوسی برای دانلود

کتاب شرح الاشارات و التنبیهات شرحی است از خواجه نصیر الدین طوسی بر کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا و دفاع از او و نقد اعتراضات فخر الدین رازی بر ابن سینا به همراه محاکمات و داوریهای قطب الدین رازی (همشهری فخر رازی) میان فخر و خواجه.

این نسخه پی دی اف است و از نرم افزار کتابخانه حکمت اسلامی تهیه شده ۶ مگابایت است.

نسخه تصویری آفیس (Office Image) این کتاب را هم تهیه کرده بودم که به دلیل حجم بالای آن (۳۱ مگابایت) از ارائه آن صرف نظر کردم.

پي‌نوشت ۲۵/۷/۹۰:

متأسفانه، فايل ارائه شده در بالا نيازمند فونت‌هاي ويژه "نور" است كه هم‌اكنون، دسترسي به آن ندارم. براي گذر از اين نقيصه، مي‌توانيد فايل‌هاي زير را دانلود كنيد (برگرفته از سايت مكتبة المصطفي):

جلد اول كتاب شرح الاشارات و التنبيهات از خواجه نصير طوسي (بدون محاكمات قطب رازي) به تصحيح دكتر سليمان دنيا (مدير گروه فلسفه و كلام در دانشگاه الازهر مصر) (حجم ۱۱ مگابايت)

اين متن تصوير كتاب و از اين رو براي چاپ مناسب است اما قابليت جستجوي واژه‌ها را ندارد. دكتر سليمان دنيا مقدمه‌اي ۱۰۰ صفحه‌اي بر اين كتاب (به زبان عربي) دارد كه خواندن آن را جذاب‌تر مي‌سازد. سليمان دنيا مقدمه‌هاي طولاني بر جلدهاي كتاب شفاي ابن‌سينا (نسخه‌هاي چاپ مصر) نيز دارد.

جلد اول كتاب شرح الاشارات و التنبيهات از خواجه نصير طوسي (بدون محاكمات) با قابليت جستجو (حجم ۱ مگابايت)

به نظر مي‌رسد اين متن نسخه تايپي كتاب سليمان دنيا است البته بدون مقدمه او.

فايل مقاله «نگاهی به سیر پیدایش و گسترش آثار منطق جدید به زبان فارسی در ایران (سهم ما از منطق ریاضی)

دو پست قبل مقاله‌اي از دكتر سعيد انواري و آقاي علي گلباز را معرفي كردم كه فايل جداگانه آن را در اختيار نداشتم. امروز ديدم كه سایت مگیران فايل آن را منتشر كرده است. اين هم از فايل اين مقاله:

نگاهی به سیر پیدایش و گسترش آثار منطق جدید به زبان فارسی در ایران (سهم ما از منطق ریاضی)

مقاله «انواع عموم در اصول فقه»

چندي پيش مقاله انواع عموم در اصول فقه در نشريه فقه و اصول (مطالعات اسلامي سابق) شماره ۸۵ پاييز و زمستان ۱۳۸۹ منتشر شد كه با تأخيري چند ماهه (!؟) در اختيار دوستان قرار مي‌گيرد. اين مقاله ارتباط تنگاتنگي با دو پست زير كه قبلا منتشر شدند دارد:

صورت‌بندي گزاره‌هايي از زبان طبيعي - یکشنبه ۲۶ تیر 1390
قرص نان و دانش آموزي - جمعه ۲۰ فروردین 1389

مقاله ديگري نيز در اين زمينه دارم با عنوان انواع عموم در منطق جديد كه به زودي منتشر خواهد شد.

و اما چكيده مقاله حاضر:

چكيده

منطق‌دانان مسلمان و دانشمندان اصول فقه، چندين نوع عموم و كليت را شناسايي كرده‌ و آن‌ها را «عموم بدلي»، «عموم مجموعي» و «عموم استغراقي» نام داده‌اند. در اين مقاله، قصد داريم با بحثي تاريخي- تحليلي، ديدگاه‌هاي اصوليان را گردآوري و تا حد توان خويش، تحليل كنيم. ابتدا، پيشينة بحث در آثار منطق‌دانان مسلمان و اصوليان متقدم را بررسي مي‌كنيم. در اين دوره، انواع عموم نه داراي اصطلاحات جاافتاده هستند و نه داراي تعريف‌هاي دقيق. در دورة دوم، كه از زمان شيخ بهايي آغاز مي‌شود و تا زمان معاصر ادامه مي‌يابد، وضعيت كاملاً متفاوت است و تعريف‌ها، بحث‌ها، و نزاع‌هاي بسياري پيرامون انواع عموم درمي‌گيرد. در اين مقاله، به گزارش اين تعريف‌ها و نزاع‌ها، دسته‌بندي آنها و در برخي موارد به داوري ميان طرف‌هاي نزاع مي‌پردازيم.

كليد واژه­ها: عموم مجموعي، عموم استغراقي، عموم بدلي، اطلاق، سور كلي، سور جزيي.

نگاهی به سیر پیدایش و گسترش آثار منطق جدید به زبان فارسی در ایران (سهم ما از منطق ریاضی)

دكتر سعيد انواري و آقاي علي گلباز در شماره 48  از نشريه كتاب ماه فلسفه صص ۱۲۲-۱۳۱ كتاب‌ها، رساله‌ها، پايان‌نامه‌ها و مقاله‌هاي منطق جديد را در مقاله‌اي با عنوان «نگاهی به سیر پیدایش و گسترش آثار منطق جدید به زبان فارسی در ایران (سهم ما از منطق ریاضی)» گرد آورده‌اند.

(مقاله در كنار ديگر مقالات در شماره 48 نشريه به صورت رايگان قابل دانلود است. در صورت به دست آوردن فايل مقاله به صورت تكي و جدا، پيوند آن را همين جا خواهم افزود. [میان‌نوشت ۷/۷/۹۰: فايل جداگانه مقاله: نگاهی به سیر پیدایش و گسترش آثار منطق جدید به زبان فارسی در ایران (سهم ما از منطق ریاضی)].  عنوان «سهم ما از منطق ریاضی» برگرفته از عنوان مقاله‌اي مشابه است كه دكتر ضياء موحد در سال ۱۳۶۷ در مجله نشر رياضي ارائه كرده بود).

اين كار نيكو و پسنديده بسيار درخور تحسين و ستايش است؛ به ويژه اينكه بسياري از پايان‌نامه‌هاي منطقي در دانشگاه‌هاي شريف، علامه طباطبايي، اصفهان و فردوسي مشهد تا پيش از اين ناشناخته بودند و اين مجموعه به معرفي آنها پرداخته است. اميدوارم اين كار ادامه بيابد و كاستي‌هاي آن كه گردآورندگان خود به آنها اشاره كرده‌اند به زودي برطرف گردد.

نگارنده نيز در تاريخ دوشنبه بیست و چهارم تیر 1387 آثار منطقي به زبان فارسي را در اين وبلاگ معرفي كرده بود كه با مجموعه دكتر انواري و گلباز اشتراك و افتراق‌هايي دارد. بعدها، آثار منطقي ديگري را گرد آورده‌ام كه بايد به اين مجموعه افزوده شود. بيشتر مقالات جديدي كه در اين وبلاگ منتشر يا معرفي شده‌اند نيز در هيچ يك از مجموعه‌هاي ياد شده فهرست نشده‌اند. به اميد فرصتي كه اين مجموعه‌ها با هم تركيب شده آثار جديد به آنها افزوده گشته و فهرستي كامل‌تر فراهم آيد.

دو مقاله از چهار منطق‌دان

۱. دوست عزيزم آقاي آتشين صدف و استاد گرامي دكتر سيد محمد علي حجتي در مقاله مشتركي دشواري‌هاي منطقي نقيض‌هاي مفاهيم شامل و راه‌حلّ آن‌ها از ديدگاه ملّاصدرا  را مورد بحث قرار داده‌اند. مقاله در نشريه فلسفه و کلام اسلامی سال ۴۳ شماره ۱ (بهار و تابستان ۱۳۸۹) صفحات ۱۱-۲۷ منتشر شده است.

چکیده:

بنا بر قواعد مربوط به نسبت‌هاي چهارگانه بين مفاهيم، منطق‌دانان اثبات كرده‌اند كه همواره بين نقيض‌هاي دو مفهوم مساوي و عامّ و خاصّ مطلق، به ترتيب، نسبت تساوي و عامّ و خاص مطلق (ولي به صورت برعكس) برقرار است. هنگامي‌كه نسبت بين نقيض‌هاي مفاهيم شامل مورد بحث قرار مي‌گيرد، از آن‌جا كه اين مفاهيم فاقد مصداق و بلكه ممتنع‌المصداق‌اند، استدلالي كه براي اثبات قواعد مذكور به‌كار مي‌رود، دچار مشكل مي‌شود. منشأ مشكل، اعم‌بودن موضوع سالبه محصله از موجبه معدوله است. منطق‌دانان تلاش‌هاي بسياري براي حلّ مشكل كرده‌اند كه به نظر مي‌‌رسد هيچ كدام تمام نيست. در اين مقاله سعي خواهيم كرد نشان دهيم كه در اين ميان ملّاصدرا با نقد ديدگاه مشهور درباره معناي اعم‌بودن موضوع قضيه سالبه، به بيان تفسير صحيح آن، كه خود مبتني بر ديدگاهي از قطب شيرازي است، مي‌پردازد و سپس با استفاده از ويژگي‌هاي قضاياي لابتّيّه، به حلّ مشكل توفيق مي‌يابد.

(فلاحي: از آنجا كه نه عنوان و نه چكيده، «مفهوم شامل» را به صورت آشكار تعريف نكرده‌اند، بايد بگويم كه مقصود از مفاهيم «شامل» يا «فراگير» مفاهيمي است مانند «شيء» و «موجود» كه همه چيز را فرامي‌گيرند. مفاهيم فراگير در برابر مفاهيم تهي همواره براي منطق‌دانان مشكل‌آفرين بوده‌اند. آشكار است كه نقيض «مفاهيم شامل» عبارت است از «مفاهيم تهي» و اين در دو جا منطق‌دانان را با دشواري روبرو مي‌سازد: ۱. نسبت نقيض دو مفهوم ۲. عكس نقيض. مقالة ياد شده به مبحث اول به تفصيل مي‌پردازد و از مبحث دوم در ذيل مبحث اول و در حد اشاره عبور مي‌كند.)

۲. استاد عزيز دکتر احد فرامرز قراملکی و آقاي احمد عبادي در مقاله مشترک تطور تاریخی قضایای ثلاث در همان شماره از همان نشريه (فلسفه و کلام اسلامی سال ۴۳ شماره ۱ (بهار و تابستان ۱۳۸۹)) صفحات ۶۹-۸۹ قضایای حقیقیه و خارجیه و ذهنیه را مورد کاوش تاریخی قرار داده‌اند.

چکیده:
خونجي و پيروان وي، با اثرپذيري از فخر رازي، قضيه محصور را به دو قسم حقيقي و خارجي تقسيم كرده‌اند. ابهري قسم سومي را تحت عنوان «ذهني» به دو قسم پيش‌گفته اضافه مي‌كند. خواجه طوسي و پيروان وي با طرح ديدگاه رقيب به ردّ ديدگاه خونجي مي‌پردازند. تحليل و تبيين تطوّر تاريخي طبقه ‌بندي گزاره حملي به حقيقي، خارجي، و ذهني مسئله تحقيق حاضر است. در پرتو تحليل و تبيين تاريخي اين تقسيم‌بندي، روشن مي شود كه در اين مسئله دو طبقه‌بندي تحت عنواني واحد مطرح شده‌اند. طبقه‌بندي نخستْ تقسيم ثنايي، و طبقه‌بندي دومْ تقسيم ثلاثي ناميده مي‌شود. اين پژوهش سهم منطق‌نگاران دوبخشي قرن هفتم را در بسط و توسعة دانش منطق، با عطف توجّه به مسئله‌اي معيّن، نشان مي‌دهد.

مقاله «كاربردهاي نادرست حمل اوّلي و شايع»

مقاله كاربردهاي نادرست حمل اولي و شايع در نشريه فلسفه و كلام اسلامي (مقالات و بررسيهاي سابق) نوشته اينجانب و آقاي سيد بهاء الدين موحد ابطحي اخيرا منتشر شده است. اين مقاله در ادامه دو مقاله درباره «حمل اولي و حمل شايع» است كه در تاريخ پنجشنبه پانزدهم اردیبهشت 1390 معرفي شده بودند.

چكيده:

حمل اوّلي و شايع را در حلّ بسياري از مسائل فلسفي به‌كار برده‌اند كه برخي از آن‌ها كاربرد نادرست اين دو حمل است. برخي از اين كاربردها، به شبهات فلسفي و پارادوكس‌هاي منطقي مربوط مي‌شود و برخي ديگر را مي‌توان در مباحث مستقل فلسفي يافت: 1. شبهه اخبار از معدوم مطلق، 2. اشكالات وجود ذهني، 3. معمّاي جذر اصم و پارادوكس راسل، 4. پارادوكس اشاره به گيومه و پارادوكس مفهوم اسب، 5. دليل اين‌كه چرا حدّ تام را به كلّيّات خمس نيفزوده‌اند، 6. دليل اينكه چرا محصورات نيازمند وجود موضوع‌اند 7. اثبات اصالت وجود با نظر به مبحث حمل. در اين مقاله، با تحليل فرامرز قراملكي از حمل اوّلي و شايع در منطق جديد، نشان داده‌ايم كه كاربردهاي هفت‌گانه يادشده همگي دچار نوعي خطا و لغزش منطقي‌اند.
 
شگفت اين است كه در همين شماره از نشريه، مقاله ديگري با عنوان حلّ پارادوکس علم به جوهر در کتاب تعلیقات ابن سینا آمده است كه به گمان ما، يكي از كاربردهاي نادرست حمل اولي و شايع است.
 

مقاله‌اي از دكتر موحد با عنوان «وجه شيء (وجه محمول) و وجه گزاره (وجه سور) در منطق اسلامي»

دكتر ضياء موحد مقاله‌اي در فصل‌نامه جاودان خرد سال هفتم شماره دوم با عنوان وجه شيء (وجه محمول) و وجه گزاره (وجه سور) در منطق اسلامي منتشر كرده است. البته، زبان مقاله به انگليسي است و در ادامه، چكيده فارسي آن را مي‌آورم:

چکيده:

در كتاب هاي منطق سنتي ما قيد ضرورت و امكان گاهي پيش از جمله، گاهي پيش از محمول و گاهي پس از جمله مي آيد و در نتيجه نمي توان از ظاهر جمله تشخيص داد كه عملگر وجه، جمله را مقيد مي كند يا محمول را و به اصطلاح وجه سور (de dicto) است يا وجه حمل (de re). در اين مقاله با بررسي نقيض و عكس جمله هاي موجه و نيز محل آنها در مقدمه هاي قياس كوشش مي كنيم پاسخي براي اين پرسش مهم پيدا كنيم.

کليدواژگان:

ابن سينا، خونجي، وجه شيء(وجه محمول)، وجه گزاره (وجه سور)، منطق سنتي، عكس، قياس، تناقض

کتابی در منطق ربط

اخیرا کتابی در منطق ربط نوشته ام که امیدوارم خلأ آموزشی در این زمینه را پر کند. پنج سال پیش، کتابی از استیون رید را با عنوان "فلسفه منطق ربط" ترجمه کرده بودم که

اولا، از سطح نسبتا بالایی برخوردار بوده، بخش های صوری آن به غایت دشوار بود و همین مسئله سبب می شد خوانندگانِ کمتر ماهر در خواندن آن به دشواری برخورد کنند؛

ثانیا، آن کتاب بیشتر فلسفی بود تا منطقی، به این معنا که تنها دو فصل از کتاب به معرفی منطق ربط پرداخته بود (یک فصل به نظام های استنتاجی منطق ربط و یک فصل به سمانتیک آن) و سایر فصل ها نگاهی فلسفی به منطق ربط داشت. خواننده با خواندن آن دو فصل صوری، مهارت لازم در اثبات و ابطال های صوری نمی یافت.

از این رو، بود که به نظرم می رسید در کنار این کتاب فلسفی، نیازی به یک کتاب صوری تر هست که خواننده را گام به گام با جنبه های فنی منطق ربط آشنا کند و او را برای خواندن کتاب های فلسفی تر آماده سازد.

در کتاب حاضر، تلاش کرده ام به این جنبه صوری منطق ربط بیشتر بپردازم. در این کتاب، دو فصل را به مباحث مقدماتی و شرح منطق کلاسیک اختصاص داده و در سه فصل، به منطق ربط و برهان های ربطی و غیرربطی پرداخته ام؛ در پنج فصل بعدی، سمانتیک منطق ربط را به تفصیل شرح داده و در پایان، کاربردهای منطق ربط در منطق سینوی را با استناد به آثار گذشتگان خودمان نشان داده ام.

از آنجا که قرار است این کتاب به عنوان متن آموزشی منتشر شود، از دوست عزیزم آقای دکتر دارابی خواسته ام که این کتاب را، پیش از چاپ، برای یک دوره به تعدادی از علاقه مندان تدریس کنند تا ایرادهای آموزشی آن را به دست آورده، در متن کتاب اصلاح کنیم. این دوره قرار است در همین تابستان در تهران برگزار شود. با این توضیحات، کسانی که علاقه مند به شرکت در این دوره هستند، می توانند به آدرس ایمیل این جانب (موجود در ستون سمت چپ وبلاگ تحت عنوان"پست الکترونیک" زیر نوار  "منوی اصلی") پیام بفرستند.

پیش نیاز شرکت در این دوره آشنایی با منطق موجهات جدید (نظام های استنتاجی و سمانتیک آنها) است. لطفا در ایمیل ارسالی، درباره میزان آشنایی خود با شاخه های منطق جدید بنویسید. درباره زمان و مکان دوره، توافق گروهی با آقای دکتر دارابی انجام خواهد شد.

صورت‌بندي گزاره‌هايي از زبان طبيعي

چندي پيش، آقاي رحمان شريف زاده، دانش‌آموختة كارشناسي ارشد منطق از دانشگاه تربيت مدرس، در ايميلي سوال زير را پرسيدند:

دو گزاره زيرهم معنا هستند:

1. هر نگهباني تنبيه مي شود.

2. همه‌ي نگهبانان تنبيه مي شوند.

اين دو گزاره بصورت شرطي صورتبندي مي شوند:

 (x)(NxTx)

ولي اگر ما دليل تنبيه شدن را هم اضافه كنيم اين دو گزاره دو معناي كاملا متفاوت پيدا ميكنند:

1. هر نگهباني اگر خواب باشد، تنبيه مي شود.

2. همهي نگهبانها اگر خواب باشند، تنبيه ميشوند.

در دومي (برخلاف اولي) تنبيه شدن نگهبانها منوط به اين است كه همه خواب باشند، يعني هيچ نگهباني بيدار نباشد.

ولي اين دو گزاره نيزمعمولا به يك شكل صورتبندي مي شوند:

(x)((Nx&Kx)Tx)

به نظرتون مشكل كجاست؟

اين پرسش يك گفتگوی ایمیلی دوهفته‌اي را دامن زد كه در قالب جدل ارسطويي، به صورت سوال و جواب، شكل گرفت و ادامه يافت. در جدل ارسطويي، معمولا سائل دست بالا را دارد و مي‌تواند مجيب را در تنگناهاي جدي بيفكند. در گفتگوي ما، هم، من چندين بار مجبور به تغيير يا اصلاح پاسخ‌هايم گشتم و اين سبب مي‌شد كه در گفته‌هايم دقت بيشتري به خرج دهم. البته، اين گفتگو در پايان به نتيجه محصلي نرسيد جز اينكه بايد مطالعاتمان را بيشتر كنيم يا دست به نظريه‌پردازي جدي بزنيم، كاري كه فعلا، وقت و حوصله آن را من نداشتم.

اميدوارم اين گفتگو براي خوانندگان گرامي خالي از لطف نباشد. اگر دوستان نكته‌اي تكميلي به ذهنشان مي‌رسد يا انتقادي به گفته‌هاي ما دارند در بخش نظرات به پيشرفت بحث كمك كنند.

وبلاگی جدید در منطق: «منطق جدید»

آقای حمیدرضا ابراهیم پور در بخش نظرات پست قبل وبلاگی از آقای هومن محمد قربانیان، دانشجوی دکتری منطق در دانشگاه تربیت مدرس، با آدرس www.modernlogic.ir را معرفی کرده اند که از ایشان بابت معرفی این وبلاگ تشکر می کنم.

از مروری به نوشته های این وبلاگ، به دستم آمد که پست اول این وبلاگ در تاریخ ۶ خرداد ۹۰ و پست اخیر آن در تاریخ ۱۶ خرداد ۹۰ منتشر شده است. تا کنون پست های زیر در این وبلاگ ارائه شده است:

مقالات وبلاگ منطق جدید (تاکنون):

ورود آقای قربانیان به جمع وبلاگ نویسان منطقی را به ایشان و دوستداران منطق تبریک می گویم

مقاله‌اي از دكتر فرشته نباتي «استنتاج نتايج ضروري در ضربهايي با يك مقدمه ضروري، مساله‌اي درموجهات ار

دكتر فرشته نباتي عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي در نشريه متافيزيك (نشريه گروه فلسفه دانشگاه اصفهان) با عنوان زير منتشر كرده است:

«استنتاج نتايج ضروري در ضربهايي با يك مقدمه ضروري، مساله اي درموجهات ارسطو»

چکيده:
انتقادهاي فراواني به نظام قياسهاي موجه ارسطو وارد شده است. برخي از منطقيون تلاش كرده اند تا صورتبندي مناسب و رضايت بخشي از كل اين نظام ارائه دهند، ولي هيچ يك از اين كوششها قرين توفيق نبوده است. به همين دليل، منطق- داناني در صدد برآمدند تا تنها در مورد بخشهايي از اين نظام كه بيشتر مورد مناقشه بوده، تبيين مناسبي ارائه دهند. مناقشه انگيزترين بخش اين نظام كه به مساله «دو باربارا» مشهور است، در مورد اين ادعاي ارسطو است كه ضرب هايي داراي كبراي ضروري و صغراي مطلقه نتيجه ضروري مي دهند، در حالي كه ضرب هاي داراي كبراي مطلقه و صغراي ضروري نتيجه ضروري نمي دهند. برخي از منطق دانان اين نظر ارسطو را پذيرفته اند، برخي هر دو نوع ضرب را داراي نتيجه ضروري دانسته اند و برخي نيز نتيجه هر دو نوع ضرب را مطلقه اعلام و هر يك براي نظر خود دلايلي ارائه كرده اند. رشر در حمايت از نظر ارسطو موفق است و علاوه بر تبيين اين مساله، سازگاري آن را با ديگر نظرات ارسطو نشان مي دهد.

کليدواژگان:
قياس موجه، ضرورت، امكان، وجه شئ، وجه گزاره، مساله دو باربارا

آدرس مقاله در سايت مگيران

يك وبلاگ منطقي جديد (م. توحيدي)

وبلاگ منطق (برهان‌نامه) از م. توحيدي وبلاگي است كه از ارديبهشت ۸۷ شروع به فعاليت كرده و كتاب مقدمه منطق ايروينگ كپي را گزارش مي‌كند.

توضيحاتي كه م. توحيدي درباره وبلاگش ارائه كرده است:

[اهدافِ] این وب نامه:
یکم: ارائه منطق از طريق برگردان كتاب "درآمد به منطق - Introductio To Logic/ ایروینگ.ام. کپی / کارل کوهن / انتشارات: مک میلان / پرنتیس هال / 2008-1953".

اين كتاب از جمله بهترين و بیشترین خوانده شده(یعد از ارگانون) در منطق است، آسان و در عين حال دقيق و در زمینه خود مرجع است.

دوم: جلب همكاري علاقمندان به روشي كه ميتوانند و مايلند. ازجمله: آوردن مثال و تمرين به همان سياق کتاب.

سوم: تصحیح کار از طریق گوشزد و راهنمایی.

م.توحیدی-M.Tohidi

با تشكر از آقاي حميدرضا ابراهيم‌پور كه در بخش نظرات پست قبلي، اين وبلاگ منطقي را معرفي كردند.

مقاله «حمليه مردده المحمول»

مقاله «حمليه مردده المحمول» در نشريه معارف عقلي زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۷ (ويژه منطق) مقاله‌اي است در اصلاح و تكميل مقاله زير:

ابراهيم بازرگاني ، عسكري سليماني اميري، «حمليه مردده المحمول و كاربرد آن در استدلال هاي مباشر و قياس هاي اقتراني»، فصلنامه معارف عقلي شماره 9، بهار 1387 ويژه منطق  ص 161
 چکيده   مشاهده متن    [PDF 387KB]    

(پی‌نوشت (۱/۳/۹۰): با پوزش بابت تاخير در قرار دادن لينك مقالات كه به دليل در دسترس نبودن سايت پرشين گيگ در روزهاي گذشته، بارگذاري مقالات در اين سايت با مشكل مواجه شده بود. و اينك پيوند دو مقاله ياد شده:

۱. مقاله بازرگاني و سليماني اميري (حمليه مردده المحمول و كاربرد آن در استدلال هاي مباشر و قياس هاي اقتراني)

۲. حمليه مردده المحمول)

چكيده

«حمليه مرددة المحمول»، گزاره حملي است كه در قسمت محمول آن، انفصال وجود دارد. اين حمليه را نبايد با «شرطيه منفصله» يكي دانست؛ زيرا در پاره‌اي مثال‌ها، حملية مرددة المحمول صادق است در حالي كه شرطيه منفصلة متناظر با آن صادق نيست. ابراهيم بازرگاني و عسكري سليماني اميري در مقاله‌اي به شرح کامل اين نوع حمليه پرداخته، تاريخچه و احكام آن را بيان كرده‌اند. اين مقاله، با بيان نوآوري‌هاي مقاله پيش گفته، به پاره‌اي از كاستي‌ها و ناراستي‌هاي آن اشاره کرده و در رفع آنها کوشيده است. همچنين، به ياري منطق جديد، احكام تازه‌اي براي انواع حمليه مردده يافته و به روابط آنها با انواع حمليه معطوفه، تركيب‌هاي عطفي و شرطي‌هاي منفصله پرداخته شده است.

كليدواژه‌ها

حمليه مردده، حمليه معطوفه، حمليه مشروطه، مرددهْْ المحمول، شرطيه منفصله، شرطيه متصله.

دو مقاله درباره «حمل اولي و حمل شايع»

درباره حمل اولي و شايع بسيار نوشته‌اند و بسيار خواهند نوشت. در همين راستا، من هم سه مقاله درباره حمل اولي و شايع نوشته‌ام كه دو تاي آنها اخيرا چاپ شده‌اند:

حمل اولي و شايع در منطق قديم و جديد در نشريه آينه معرفت شماره ۱۹ تابستان ۱۳۸۸ صص ۱۹-۴۶.

حمل اولي و شايع، به قيد قضيه و به قيد موضوع و فروكاهي معناي دوم به معناي اول (به همراه سيد بهاء الدين موحد ابطحي) در نشريه پژوهش‌هاي فلسفي - كلامي 43 و 44، بهار و تابستان 1389، صص 5-2۷. همچنين، لینک سریع اين مقاله در سايت SID.

مقاله سوم كه در دست انتشار است عبارت است از:

«كاربردهاي نادرست حمل اولي و شايع»، (به همراه سيد بهاء الدين موحد ابطحي) در نشريه فلسفه و كلام اسلامي (مقالات و بررسيها)، دانشگاه تهران

در اين سه مقاله، تلاش كرده‌ايم ابهام‌هاي اين دو اصطلاح گنگ و پيچيده را به زبان منطق جديد به نمايش بگذاريم و گره از كار فروبسته حمل اولي و شايع بگشاييم!

هرچند تمام ايده‌هاي نو در مقاله نخست را مستقلا به دست آورده‌ام، اما پس از آن، به اشاراتي از دکتر احد فرامرز قراملکی در برخي مقالات منتشر شده ايشان برخوردم كه دقيقا ايده اصلي آن مقاله را به كوتاهي هرچه تمام‌تر بيان كرده بود و آن اينكه «حمل اولي» در منطق قديم، همان «اين‌هماني» در منطق جديد است! متاسفانه اين اشاره هوشمندانه نه مورد توجه ديگران قرار گرفته بود و نه حتي خود ايشان در آثار ديگرشان آن را پي گرفته بودند. سه مقاله ياد شده تلاشي است براي گسترش اين ايده هوشمندانه (در مقاله نخست)، يافتن كاربردهاي درست حمل اولي و شايع در فلسفه اسلامي (مقاله دوم) و نقد و بررسي كاربردهاي نادرست اين دو اصطلاح در متون فلسفي معاصران (مقاله سوم).

در اين راستا، مقاله‌اي با عنوان: بررسي دو قول به ظاهر متناقض در باب حمل هاي اولي ذاتي و شايع صناعي از دكتر حميدرضا آيت‌اللهي و سعيد انواري نيز منتشر شده است كه از اين‌هماني در بحث از حمل اولي استفاده مي‌كند. در مقاله دوم نشان داده‌ايم كه اين مقاله از ايده درخشان دكتر قراملكي بسيار به دور است و به عمق آن ايده هرگز نرسيده است.

مقاله «امتناع برهان صديقين بدون پيش فرض فلسفي در منطق جديد»

مقاله «امتناع برهان صديقين بدون پيش فرض فلسفي در منطق جديد»  مقاله‌اي از نگارنده است كه در شماره ۶ نشريه فلسفه دين از نشريات دانشگاه تهران (پرديس قم) تابستان ۸۹ منتشر شده است.

چکیده

آخرين و كوتاه‌ترين تقرير از «برهان صديقين» از علامه طباطبايي است كه استاد جوادي آملي دربارة آن ادعا كرده‌اند كه هيچ پيش فرض فلسفي ندارد و از اين رو، مي‌تواند به عنوان اولين مسأله فلسفي مطرح شود. اين ادعا بحث‌هايي را پديد آورده و مورد تاييد و انكار برخي از معاصران قرار گرفته است. در مقالات متعددي كه در اين زمينه به نگارش درآمده است، اين ادعا به صورت موردي بررسي و نقد شده است. در اين مقاله، ادعاي استاد جوادي آملي را به صورت كلي و بدون توجه به برهان علامه طباطبايي بررسي مي‌كنيم و مي‌خواهيم ببينيم كه آيا اثبات وجود خدا بدون كمك پيش‌فرض فلسفي اصولا ممكن است يا خير؟ در اين مقاله، با صورت‌بندي «موجود بودن خدا» در منطق مرتبه دوم هنكين (كه با ادات­های وجهي تركيب شده است) و با استناد به اثبات‌ناپذيري آن در اين منطق، نشان داده‌ايم كه اثبات اين مفهوم بدون پيش فرض فلسفي امكان ندارد.

واژگان کلیدی

وجود، وجوب، برهان صديقين، منطق وجهي، منطق مرتبه دوم.

مقاله‌اي از دکتر حاجی حسینی: «آيا منطق‌دانان قديم با استلزام مادي آشنا بوده‌اند؟»

آقای دکتر حاجی حسینی اخیرا مقاله‌اي در نشريه پژوهش‌هاي فلسفي دانشگاه تبريز با عنوان

آيا منطق‌دانان قديم از استلزام مادي آگاه بوده‌اند؟ منتشر كرده است. با تبريك انتشار اين مقاله به ايشان، محتواي پست ايشان با همين عنوان را در زير مي‌آورم:

دوشنبه 5 اردیبهشت 1390  01:37 ب.ظ

مقاله آیا منطق دانان قدیم از استلزام مادی آگاه بوده اند؟ سومین مقاله فصلنامه پاییز و زمستان 89 (شماره 219 ) مجله پژوهش های فلسفی دانشگاه تبریز است كه اخیرا به صورت آنلاین منتشر شده است. بر اساس  نتایج حاصل از این مقاله نه منطق دانان قدیم از استلزام مادی سخن گفته اند و نه می توان جایگاهی برای استلزام مادی در منطق قدیم فرض كرد. به عبارت دیگر تلاش هایی كه برای اثبات آگاهی منطق دانان قدیم از استلزام مادی صورت گرفته و نیز تلاش هایی كه برای فرض جایگاهی برای استلزام مادی به عنوان مقسم فرضی لزومیه و اتقاقیه یا به عنوان اتفاقی اعم  صورت گرفته محصول تمایل قبلی محقق برای وارد كردن استلزام مادی به منطق قدیم و هموار كردن بحث های تطبیقی بر پایه آن است .

لازم به ذكر است برخی از فرمول های این مقاله  باید اصلاح شود كه از طرف دفتر مجله در دست اقدام است. [نوشته شده توسط: مرتضی حاج حسینی | آخرین ویرایش:دوشنبه 5 اردیبهشت 1390]

دو مقاله از دکتر موحد در نشریه «جاودان خرد»

دكتر ضياء موحد در شماره ۱ و ۳ از دوره جديد نشريه جاودان خرد زمستان ۸۷ و تابستان ۸۸ دو مقاله (يكي به انگليسي و ديگري به فارسي) منتشر كرده است:

۱. بررسي انتقادي نظريه قياس هاي شرطي ابن سينا (A Critical Examination of Ibn-Sina’s Theory of the Conditional Syllogism)  آدرس در سایت مگیران

۲. دو گونه استدلال غزالي در رد ضرورت عليت آدرس در سایت مگیران

نشريه جاودان خرد نشريه علمي - پژوهشي است كه انجمن حكمت از ساليان دور آن را منتشر مي‌ساخته و مدتي در اين مثنوي تاخير افتاده بود. دوره جديد اين نشريه از زمستان ۸۷ آغاز به كار كرده و تاكنون بيش از چهار شماره را به دست نشر سپرده است. آرشيو اين نشريه در سايت مگيران.

پی‌نوشت: با تشكر از دوستاني كه كار نكردن لينك مقالات را گوشزد كردند. هر دو لينك اصلاح شد.

مقاله «گزاره ماهوی نزد ابن سینا و جهت سور» در نشريه «حكمت سينوي»

شماره ۴۳ از دوفصلنامه حكمت سينوي سال چهاردهم، بهار و تابستان ۱۳۸۹ منتشر شد. مقاله گزاره ماهوی نزد ابن سینا و جهت سور از بنده نيز يكي از مقالات اين شماره است (چکيده). ديگر مقالات از آدرس نشريه دوفصلنامه حكمت سينوي قابل دانلود است و اينجا لينك آنها را مي‌آورم:

ذات گرایی ارسطویی _ سینوی و ذات گرایی معاصر
سید احمد حسینی/ محمد سعیدی مهر
مبادی وجودی جداانگاری واجب الوجوب از ممکنات در فلسفه ابن سینا
سعیده سادات شهیدی
نظام احسن و مسئله شرور در فلسفه ابن سینا
فاطمه صادق زاده قمصری
گزاره ماهوی نزد ابن سینا و جهت سور
اسد الله فلاحی
معنای نبوت نزد ابن سینا
سمیه قاسمی نراقی/ سید مصطفی محقق داماد
ساختار منطقی مسائل و موضوع علم نزد ارسطو ، فارابی ، ابن سینا و ابن رشد
نادیا مفتونی
منطق سینوی ، ابداعات و نوآوری ها
لطف الله نبوی

متن اصلي كتاب Relevant Logic از استيون ريد

امروز داشتم بحثي در منطق ربط را جستجو مي‌كردم كه به متن اصلي كتاب Relevant Logic از استيون ريد برخوردم. اين كتاب را پنج سال پيش با نام فلسفه منطق ربط ترجمه كرده بودم و انتشارات دانشگاه مفيد آن را منتشر كرده بود.

اين كتاب در سال 1988 توسط انتشارات باسيل بلكول در انگلستان منتشر شده بود و استيون ريد متن آن را با تصحيح اغلاط آن در سايت خود قرار داده است. به نظر مي‌رسد كه متن كتاب از نو تايپ شده چون برخي نمادها كمي تغيير كرده و شماره صفحات هم كمتر شده است.

به هر حال، دوستاني كه به متن اصلي دسترسي نداشتند و با ترجمه بنده به زحمت افتاده‌اند اكنون مي‌توانند ايرادهاي ترجمه‌اي كتاب را برطرف كنند و پوزش ما را بپذيرند.

مقالات منطقی در نشریه «حکمت و فلسفه»

نشريه حكمت و فلسفه در بسياري از شماره‌هاي خود، مقالاتي منطقي يا فلسفه‌منطقي منتشر كرده است كه از سايت مگيران آنها را نقل مي‌كنم. چنان كه ديده مي‌شود برخي از اين مقالات، قابل دانلود هستند:

 

 

سال ششم، شماره 3 (پياپي 23)، پاييز 1389

مساله تعبير گزاره هاي احتمالاتي در علم

امير احسان كرباسي زاده، ميثم محمد اميني   ص 33

مشاهده متن   [PDF 403KB]    

 

 

سال ششم، شماره 2 (پياپي 22)، تابستان 1389

152 صفحه

شرطيه پاسكال؛ آيا نظريه معقوليت يك برهان است؟

محمد محمدرضايي، مصطفي حسيني گلكار   ص 7

مشاهده متن   [PDF 406KB]    

 

 

سال ششم، شماره 1 (پياپي 21)، بهار 1389

160 صفحه

نقد سه استدلال گودلي در فلسفه ي ذهن

سيدمحمدعلي حجتي، محمدصالح زارع پور   ص 33

مشاهده متن   [PDF 274KB]    

 

 

 

سال پنجم، شماره 3 (پياپي 19)، پاييز 1388

124 صفحه

واقعي گرايي جديد : آيا واقعي گرايي جديد از مصاديق واقعي گرايي جانشيني است ؟

لطف اله نبوي، مجتبي اميرخانلو   ص 27

مشاهده متن   [PDF 379KB]    

منطق تعريف در بوته نقد و داوري

موسي ملايري   ص 85

مشاهده متن   [PDF 281KB]    

 

 

 

سال چهارم، شماره 4 (پياپي 16)، زمستان 1387

140 صفحه

منطق شرطي و مباني فلسفي آن

رضا رسولي شربياني    ص 71

مشاهده متن   [PDF 272KB]    

اصل طرد شق ثالث و انگاره تخطي از آن در پارادايم هاي چند ارزشي و فازي

مرتضي حاج حسيني    ص 85

مشاهده متن   [PDF 287KB]    

تكثر نظام هاي منطقي : مقايسه ديدگاه هاي منطق دانان قديم و جديد

فرشته نباتي    ص 101

مشاهده متن   [PDF 273KB]    

 

 

 

 

 

سال چهارم، شماره 3 (پياپي 15)، پاييز 1387

154 صفحه

درآمدي بر فلسفه منطق ارسطو

غلامرضا ذكياني   ص 45

جهت سور و جهت حمل در منطق قديم

محمدعلي اژه اي    ص 91

 

 

 

سال چهارم، شماره 1 (پياپي 13)، بهار 1387

148 صفحه

 نقدي بر تحليل زماني قضاياي موجه

علي اكبر احمدي افرمجاني   ص 7

 چکيده   

تصميم پذيري سيستم هاي هوشمند

سيدمحمدعلي حجتي ، مرتضي مزگي نژاد   ص 29

 چکيده   

 

 

 

سال دوم، شماره 4 (پياپي 8)، زمستان 1385

134 صفحه

 تطبيقي پيرامون قضاياي كلي و جزئي در منطق جديد و قديم

موسي ملايري    ص 31

مقالات انگليسي

مساله كليات در فلسفه تحليلي و ابن سينا

هاشم مرواريد    ص 84 (انگليسي)

ميله استاندارد متر و ارتباط آن با گزاره هاي ممكن پيشين

محمد سعيدي مهر   ص 98

ابن سينا و مساله استقراء

محمدعلي اژه اي    ص 114

 

 

 

سال دوم، شماره 2 (پياپي 6)، تابستان 1385
160 صفحه
مقالات انگليسي

زمان و جهت در منطق سينوي
لطف الله نبوي    ص 84 (انگليسي)
 

 

 

سال اول، شماره 4، زمستان 1384
112 صفحه
منحني تحول زبان و فهم در فلسفه معاصر
قاسم پور حسن   ص 17

نقد كتاب : «مباني منطق و روش شناسي»
غلامرضا ذكياني   ص 29
 

 

 

سال اول، شماره 3، پاييز 1384
138 صفحه
تحليل ديدگاه غزالي در باره تقابل ميان منطق و امامت
غلامرضا ذكياني   ص 5

كواين و موجهات
فرشته نباتي   ص 21

 

 

سال اول، شماره 2، تابستان 1384
114 صفحه
 تحليل رويكرد كامپيوتري به فلسفه ي علم
حميدرضا آيت اللهي ، آرش موسوي    ص 23

كليت پذيري و هويت عملي
سوزان بابيت   ص 113 (انگليسي)


 

 

مقاله «قضيه ذهنيه»

مقاله ‹‹قضيه ذهنيه›› يكي ديگر از سلسله مقالات بنده درباره قضاياي حقيقيه، خارجيه و ذهنيه است كه در نشريه «انديشه ديني» دانشگاه شيراز شماره ۳۵ تابستان ۱۳۸۹ به چاپ رسيده است. مقالات پيشين بنده در اين زمينه، صرفا به قضاياي حقيقيه و خارجيه پرداخته بود و از اين رو، بحث از تاريخچه «قضيه ذهنيه» و صورت‌بندي آن در منطق جدید نیازمند مقاله مستقلی بود. در این مقاله نشان داده‌ام كه قضيه ذهنيه پيچيدگي‌هاي به مراتب بيشتري نسبت به قضاياي حقيقيه و خارجيه دارد و اين پيچيدگي‌ها را تنها به كمك منطق جديد مي‌توان شناسايي كرد و نشان داد.

و اما چكيده مقاله:

 «قضيه ذهنيه» يكي از اصطلاحاتي است كه در منطق اسلامي معرفي شده و در فلسفه اسلامي به كار رفته است. در اين مقاله، با پيگيري تحولات تاريخي اين اصطلاح، نشان داده‌ايم كه قضيه ذهنيه معاني بسياري را در دوران‌هاي مختلف به خود گرفته و با قضيه‌هاي گوناگوني در منطق و فلسفه گره خورده است. اين تنوع و دگرگوني در معاني سبب شده است كه قضيه ذهنيه با ابهامات بسياري چه در منطق قديم و چه در فلسفه اسلامي روبرو گردد. در اين مقاله، سعي شده است افزون بر تفكيك اين معاني، صورت‌بندي دقيقي از معاني قضيه ذهنيه در منطق جديد ارائه شود تا به كمك آن امكان ارزيابي اين اصطلاح فراهم گردد. در اين صورت، بهتر مي‌توان صحت و سقم دعاوي نسبت به اين قضيه و درستي يا نادرستي كاربرد آن در مسائل منطقي - فلسفي را آزمود.

 واژگان كليدي: قضيه ذهنيه، قضيه حقيقيه، قضيه خارجيه، منطق جديد

پيشينه بحث را در پيوندهاي زير مي‌بينيد:

  1. صورت‌بندي جديدي از قضاياي حقيقيه و خارجيه - دوشنبه چهاردهم اردیبهشت 1388

دو مقاله ديگر هم در اين زمينه نوشته‌ام كه يكي پذيرش گرفته و ديگري در دست ارزيابي است:

  1. «قضاياي حقيقيه و خارجيه نزد خونَجي»، فلسفه، گروه فلسفه دانشكده ادبيات دانشگاه تهران
  2. «تحليل قضاياي حقيقيه و خارجيه با شرطي و عاطف» ، پژوهش‌هاي فلسفي، دانشگاه تبريز

نشریه "منطق پژوهی" و مقاله "منطقهای مبتنی بر عکس نقیض و نقض محمول"

سخن سردبیر                                                   ص 1

ابهام و پارادوکس خرمن                                       ص 3 داود حسینی

تحليل سور شرطي لزومي مبتني بر منطق جديد     ص 27 علی‌رضا دارابی

بن‌بست حمل سلبي                                          ص 57 داريوش درويشي

«هر تناقضی محال است» به چه معناست؟             ص 83 رحمان شریف‌زاده، سید محمدعلی حجتی

منطق گزاره‌هاي داستاني                                    ص 93 سميه فريدونی

منطقهای مبتنی بر عکس نقیض و نقض محمول      ص 113 اسدالله فلاحي

دفاع از رویکرد مبتنی بر نظریة معنا در تعیین مصداقِ ثوابت منطقی

                                                                     ص 146 امید کریم‌زاده